کسب و کار اینترنتی

ساخت وبلاگ


شاخص‌های تعامل کاربر که از طریق آن‌ها آنچه که کاربران شما در وب‌سایتتان انجام می‌دهند و نحوه انجام آن را می‌سنجیم (مثلاً زمانی که در برگه‌ها می‌گذرانند، زمان هر session یا دوره، bounce rate یا نرخ پرش و آمار بازگشت مجدد کاربران) از چنان درجه اهمیتی برخوردارند که به طور غیر رسمی به متر و معیار رتبه بندی در گوگل تبدیل شده‌اند. در این میان، یکی از ابزارهایی که امتحان خود را در افزایش این شاخص‌های مثبت و مهم پس داده، محتوا است.
در عین حال، باید به خاطر داشته باشیم که روزگاری که به کمک یک متن 400 کلمه‌ای با تراکم 2 درصدی کلمات کلیدی می‌توانستیم رتبه سایت در نتایج جستجو را بالا ببریم گذشته است. امروزه، انتشار محتوای ضعیف اثر مخرب‌تری بر وب‌سایت بر جا می‌گذارد و در نهایت، وب‌سایت شما را در اقیانوسی از انواع مختلف محتوای قوی و تاثیرگذار که از استانداردهای سئو نیز پیروی می‌کنند غرق خواهد کرد. اما چگونه می‌توان چنین محتوای کارآمد و مؤثری را تهیه کرد؟
عوامل مختلفی در فرآیند تهیه محتوا دخیل هستند که هر یک از آن‌ها توجه ویژه‌ای را می‌طلبند؛ اما یکی از مهم‌ترین ابزارهایی که به مانند یک چارچوب می‌تواند به همه این عوامل سر و سامان بدهد و بر کارآمدی تک تک آن مؤلفه‌ها تأثیر بگذارد، چیزی به نام «استراتژی محتوا» است.
استراتژی محتوا یک دیدگاه و بینش جامع و فراگیر است که روند تولید محتوا را با هدف تطبیق آن با اهداف خاص کسب‌وکار هدایت می‌کند. از یک دیدگاه عملیاتی‌تر، استراتژی محتوا را می‌توان به عنوان برنامه ریزی برای تهیه، انتشار و نظارت بر محتوای سودمند و کاربردی تعریف کرد.
 
استراتژی محتوا چه اهمیتی دارد؟
تولید محتوا بدون استراتژی غیرممکن نیست، اما غالباً برونداد این کار، تولید آیتم‌های محتوایی بی‌ربط و ناهماهنگی خواهد بود که از نظر بن مایه و هدف در یک راستا قرار ندارند. طبیعتاً این ناهماهنگی، مخاطب هدف شما را گیج می‌کند و بدون تردید، علاوه بر اینکه اهداف شما را محقق نخواهد کرد، بر اعتبار برندتان نیز تأثیر مثبتی نخواهد داشت.
به علاوه، فقدان استراتژی معمولاً به خلق محتوای کلی برای مخاطب عام می‌انجامد؛ در حالیکه امروزه دیگر چنین محتوایی خریدار (به معنی واقعی کلمه) ندارد. در مجموع، احتمال دیده شدن این‌گونه محتوای بی هدف در موتورهای جستجو از طریق روش‌های طبیعی زیاد نیست؛ مردم به ندرت آن را به اشتراک می‌گذارند و اساساً جذاب، درگیرکننده و تعامل برانگیز نیست؛ بنابراین بسیار بعید به نظر می‌رسد که بتواند شما را به اهدافی که از بازاریابی دارید نزدیک کند.
در نتیجه، اگر از استراتژی محتوا چشم بپوشید و یک راست به سراغ تولید محتوا بروید، کسب‌وکارتان را در معرض خطر تولید محتوایی قرار می‌دهید که باعث سردرگمی مخاطبانتان می‌شود، آن‌ها را از شما می‌راند و به سمت رقبا هدایت می‌کند و در نهایت، رغبت آن‌ها نسبت به پیگیری آنچه که تولید و عرضه می‌کنید را از بین می‌برد.
بنابراین همیشه پیش از تولید هر محتوایی باید استراتژی داشته باشید و فقط به خاطر خالی نماندن عریضه به سراغ تولید محتوا نروید. پس از آنکه به لطف بهره گیری از یک استراتژی محتوای قوی، محتوای مؤثر و هماهنگی را تولید کردید که علاوه بر جذب کاربران، رتبه شما را در موتورهای جستجو نیز افزایش می‌دهد، متوجه اثر بی نظیر این رویکرد خواهید شد.
 
مراحل تهیه استراتژی محتوا
تهیه و تنظیم استراتژی محتوا آن‌قدر که به نظر می‌رسد دشوار نیست؛ لذا با دقت نظر در انجام مراحلی که در ادامه این مطلب ذکر می‌کنیم، می‌توانید استراتژی‌های کارآمد و قابل اتکایی را تهیه و تنظیم کنید که روشنایی بخش مسیر تولید محتوای شما خواهند بود.
 
1. اهداف خود را تعریف کنید
لازم و ضروری است که هر محتوا برای تحقق یک هدف خاص تولید شود که این هدف نیز به نوبه خود باید دقیقاً تعریف شده باشد. از خودتان بپرسید که هدف از تولید این محتوا چیست؟ افزایش آگاهی نسبت به برند، تولید مشتری راغب (Lead)، افزایش نرخ تبدیل، جذب مشتریان قبلی، بهبود رتبه سایت در موتورهای جستجو یا هر چیز دیگری.
پس از تعریف هدف یا اهداف، باید ببینید که آیا واقعاً بهترین راه برای تحقق آن‌ها استفاده از محتواست یا اینکه گزینه بهتری هم وجود دارد. تصور نکنید که همیشه و در همه حال استفاده از محتوا بهترین راهکار است. به عنوان مثال، محتوا در تبدیل مشتریان انتهای قیف فروش نمی‌تواند تأثیر چندانی داشته باشد؛ اما تأثیر کم نظیری در تقویت آگاهی نسبت به برند و تولید مشتری راغب دارد.
علاوه بر این، هر بخش از قیف فروش نیز محتوای خاص خود را می‌طلبد. بنابراین باید مشخص کنید که چه محتوایی برای هر بخش از فرآیند سفر مشتری مناسب‌تر است. از این طریق، در زمان‌های مناسب، محتوای مناسبی را در اختیار افراد مناسب قرار خواهید داد.
 
2. درباره مخاطب هدف تحقیق کنید
استراتژی محتوای شما در صورتی می‌تواند مؤثر باشد که مخاطب خود را شناخته باشید. با به زیر ذره بین بردن سایت‌هایی که مشتریان بالقوه شما از آن‌ها بازدید می‌کنند، بررسی محتواهایی که بیشتر به مذاقشان خوش می‌آید و همچنین ارزیابی شبکه‌های اجتماعی که بیشتر در آن‌ها فعالیت دارند می‌توانید اطلاعات ارزشمندی را به دست بیاورید. همه این‌ها را می‌توان از طریق گوگل آنالیتیکس و با فعال‌سازی Google Demographics and Interests برای انواع سایت‌هایی که مشتریان بالقوه شما با آن‌ها تعامل دارند و همچنین بررسی شبکه‌های اجتماعی محبوب‌تر به انجام رساند.
در عین حال، نخستین منبع اطلاعات شما می‌تواند سایت خودتان باشد؛ لذا به منظور شناسایی محتواهایی که بهترین عملکرد را داشته‌اند در گوگل آنالیتیکس به مسیر زیر بروید:
Behavior > Site Content > Content Drilldown
سپس برای پیدا کردن بهترین نتایج، برگه‌هایی که در فهرست مشاهده می‌کنید را بر اساس Average Time on Page (میانگین زمان حضور در برگه)، Bounce Rate (نرخ پرش) و Pageviews (بازدیدها) مرتب کنید. با استفاده از این اطلاعات، محتوایی را تولید کنید که برای کاربر هدف مناسب و مطلوب است؛ نه محتوایی که خودتان به خواندن آن تمایل دارید. دقت داشته باشید که هدف شما از تهیه این محتوا افزایش زمان حضور در برگه، کاهش نرخ پرش و بیشتر شدن بازدیدهاست.
 
3. روی تخصص خود تمرکز کنید
متأسفانه فضای اینترنت مملو از محتواهایی است که اصلاً نباید وجود داشته باشند یا دست کم، بود و نبود آن‌ها تفاوت خاصی را ایجاد نمی‌کند. در واقع، بسیاری از انواع و اقسام محتواهایی که در اینترنت مشاهده می‌کنیم در جاهای دیگر نیز به اشکال مختلف یا مشابهی وجود دارند یا اینکه عملاً هیچ سود و فایده‌ای ندارند. به علاوه، دست کم 99 درصد از این محتوای غیرکاربردی یا تکراری اصلاً دیده نمی‌شود، چرا که هیچ‌گاه در قسمت‌های بالایی صفحات نتایج موتورهای جستجو جایگاهی پیدا نمی‌کند.
به منظور جلوگیری از محو شدن محتوا در این باتلاق، به دنبال تولید محتوایی باشید که متمایز و منحصر به فرد است، حرفی برای گفتن دارد و از همه مهم‌تر، واقعاً برای خواننده سودمند خواهد بود.
هرچه موضوع دقیق‌تری را انتخاب نمایید و هرچه بیشتر بر روی تخصص خود تمرکز کنید، احتمال اینکه بتوانید اعتبار و تسلط خود را به مخاطب بقبولانید بیشتر خواهد شد؛ چه خواننده به دنبال اطلاعات باشد یا اینکه حتی فقط به قصد گذراندن اوقات فراغت خود از محتوای شما استفاده کرده باشد. 
 
4. ارزیابی نتایج را در اولویت قرار بدهید
زیر نظر گرفتن و ارزیابی اقدامات مرتبط با بازاریابی محتوایی یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تهیه و تنظیم یک استراتژی محتوایی مؤثر محسوب می‌شود. در واقع، تولید محتوا بدون توجه به نتایجی که عایدتان شده و می‌شود به همان اندازه‌ای سودمند است که یک مکالمه تلفنی بی صدا می‌تواند فایده داشته باشد. لذا به منظور تهیه استراتژی‌های مؤثر برای تولید و انتشار محتوا باید از آنچه که نظر مخاطب را جلب کرده و همچنین چیزهایی که به آن‌ها علاقه‌ای نشان نداده و دلایلی که برای هر کدام داشته آگاه شوید. در این راستا باید شاخص‌های مهمی همچون مواردی که در بخش بعد ذکر می‌کنیم را زیر نظر بگیرید.
 
شاخص‌های مؤثر در استراتژی محتوا
به منظور تهیه و تنظیم یک استراتژی محتوای کارآمد، لازم و ضروری است که آمار برخی شاخص‌های مهم را به زیر ذره بین ببرید که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
شاخص‌های مصرف محتوا
شاخص‌های مصرف محتوا آمار و ارقامی هستند که توسط ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس از وضعیت مشاهده محتوای شما جمع آوری شده و در اختیارتان قرار می‌گیرند. همان‌طور که قبلاً ذکر شد، برای دریافت این اطلاعات باید مسیر زیر را در گوگل آنالیتیکس طی کنید:
Behavior > Site Content > Content Drilldown
سپس می‌توانید نتایج حاصله را بر اساس شاخص‌های مختلفی مانند میانگین زمان حضور در برگه، نرخ پرش و میزان بازدید از برگه مرتب کنید.
با استفاده از این اطلاعات می‌توانید به سؤالاتی از قبیل موارد زیر پاسخ بدهید:
• آیا محتوای شما رشد قابل ملاحظه‌ای را در میزان ترافیک دریافتی ایجاد کرده است؟
• آیا کاربران شما وقت بیشتری را برای یک آیتم یا نوع خاصی از محتوا صرف می‌کنند؟
• آیا یک آیتم محتوایی، نظرات بیشتری دریافت کرده یا بیشتر در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است؟
 
شاخص‌های به اشتراک گذاری در شبکه‌های اجتماعی
میزان به اشتراک گذاری محتوا در پلتفرم‌هایی مانند شبکه‌های اجتماعی می‌تواند شاخص خوبی برای قضاوت درصد تعامل و علاقمندی مخاطبان هدف شما باشد. از خودتان بپرسید که چه انواعی از محتوا بیشتر به اشتراک گذاشته می‌شود؛ چه افرادی آن‌ها را به اشتراک می‌گذارند؛ بیشتر از کدام شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌شود؛ و از همه مهم‌تر، کدام محتوا در نهایت باعث تبدیل (یعنی انجام عمل مورد نظر) می‌شود. به منظور تعیین و شناسایی محتوایی که عامل تبدیل است مراحل زیر را طی کنید:
1. به داشبورد گوگل آنالیتیکس مراجعه کنید؛
2. مسیر Acquisition > Social > Overview را دنبال کنید.  
 
در اینجا اگر Goal یا اهداف را از پیش مشخص کرده باشید، گزارشی شبیه به تصویر زیر خواهید دید:
 
سه شاخص مهم در اینجا وجود دارد که باید به آن‌ها توجه داشته باشید:
• Conversions یا میزان تبدیل‌ها که مجموع تعداد و حجم تبدیل‌های انجام گرفته را نشان می‌دهد. دقت کنید که این آمار کلی است و منبع این تبدیل‌ها فقط محدود به شبکه‌های اجتماعی نیست.
• Assisted Social Conversions یا تبدیل‌های کمکی: کاربر برای اضافه شدن به آمار تبدیل‌های کمکی باید یک بار از شبکه اجتماعی بازدید کرده باشد، هرچند که پیش از آخرین مرحله تبدیل می‌تواند از یک منبع ترافیک دیگر نیز استفاده کرده باشد. به بیان دیگر، شبکه اجتماعی مورد نظر در مسیر تبدیل قرار دارد، اما می‌تواند آخرین حلقه زنجیره تبدیل نباشد.
• Last Interaction Social Conversions یا تبدیل آخرین تعامل اجتماعی: کاربر در صورتی در این گروه ثبت می‌شود که دریچه ورودی وی شبکه‌های اجتماعی بوده و هدف تعیین شده را در یک session یا دوره محقق کرده باشد.
با در دست داشتن این داده‌ها می‌توانید سبک و سیاق محتوایی که پتانسیل لازم برای افزایش نرخ تبدیل را دارد شناسایی کنید. به علاوه، از این طریق متوجه خواهید شد که کدامیک از شبکه‌های اجتماعی برای کسب‌وکار شما عملکرد بهتری دارند.
 
شاخص‌های لید (Lead) یا مشتری راغب
چنانچه محتوای شما بخشی از قیف فروش را تشکیل می‌دهد باید از خودتان بپرسید که محتوای مورد نظر را برای کدام بخش از قیف فروش تهیه می‌کنید. دقت کنید که محتوای هر مرحله از قیف فروش باید با مخاطبان آن مرحله متناسب باشد.
محتوایی که منتشر می‌کنید یا باعث جذب مشتریان راغب خواهد شد، یا اینکه در این مسیر اختلال به وجود می‌آورد؛ بنابراین به منظور جلوگیری از خروج مشتریان از قیف فروش و تقویت بخش‌هایی که می‌توانند تولیدکننده مشتری راغب باشند عملکرد محتوا را به دقت به زیر نظر بگیرید و بخش‌هایی که امکان بهبود آن‌ها وجود دارد را شناسایی کنید. سریع‌ترین و آسان‌ترین راه برای زیر نظر گرفتن مشتریان راغب، استفاده از Goal های گوگل آنالیتیکس است که قبلاً روش تنظیم و استفاده از آن را در بخش «قیف‌های Goal یا هدف» از مطلب «نام مطلب» توضیح داده‌ایم؛ اما در اینجا نیز مراحل آن را با تمرکز بیشتر بر محتوا ذکر می‌کنیم:
1. به داشبورد گوگل آنالیتیکس مراجعه کنید؛
2. مسیر Conversions > Goals > Goal URLs را طی کنید؛  

 

 
3. روی دکمه Set up goals کلیک کنید؛  
4. سپس روی دکمه +NEW GOAL کلیک کنید؛  
 

 
5. Template را انتخاب کنید (تصویر در مرحله 7)؛
6. توضیحات لازم را در قسمت description وارد کنید (تصویر در مرحله 7)؛
7. سپس گزینه Destination را انتخاب کرده و روی دکمه Continue کلیک کنید؛ 
 

 
8. در قسمت goal details، آدرس برگه هدفی که می‌خواهید زیر نظر بگیرید را اضافه کنید. لزومی به درج کل آدرس نیست و فقط نام و پسوند برگه مورد نظر کفایت می‌کند (مثلاً به جای www.example.com/thankyou.html فقط /thankyou.html را وارد کنید). در اینجا دو گزینه اختیاری وجود دارد:
a. Value: در این قسمت می‌توانید یک ارزش یا مقدار برای هدف در نظر بگیرید. به عنوان نمونه، اگر محصولی را به قیمت خاصی می‌فروشید می‌توانید آن را به اینجا اضافه کنید.
b. Funnel: با اضافه کردن بخش خاصی از قیف فروش به هدف می‌توانید آن بخش را نیز زیر نظر بگیرید. برای مثال، اگر می‌خواهید بدانید که چند نفر قبل از تکمیل هدف از برگه www.example.com/pricing.html بازدید می‌کنند، آدرس /pricing.html را در این قسمت وارد کنید.  
9. برای اتمام کار، روی دکمه save کلیک کنید.
10. برای مشاهده اهداف، مسیر Conversions > Goals > Goal URLs را دنبال کنید.  
 
شاخص‌های فروش
هدف نهایی اکثریت قریب به اتفاق کسب‌وکارها از تولید محتوا، افزایش درآمد است. بنابراین اگر استراتژی محتوای شما درآمد محور است باید روش‌هایی برای سنجش میزان درآمدی که بازاریابی محتوایی شما ایجاد کرده پیدا کنید. به این منظور باز هم می‌توانید از گوگل آنالیتیکس کمک بگیرید:
1. به گوگل آنالیتیکس وارد شوید؛
2. مسیر Behavior > Site Content > All Pages را دنبال کنید.  

در اینجا می‌توانید ارزش تخصیص داده شده به برگه‌های مختلف را مشاهده کنید. طبیعتاً چنانچه عملکرد برگه‌ای مطلوب نیست باید در جهت بهبود محتوای آن تلاش کنید.
 
- نکته مهم در تنظیم استراتژی محتوا: به گفته‌های مشتریان و بازخوردهایی که از آن‌ها دریافت می‌کنید توجه کنید
با وجود اینکه تجزیه و تحلیل آماری، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار شما قرار می‌دهد؛ اما عمدتاً به ارقامی محدود می‌شود که بسیاری از ظرافت‌ها و ریزه‌کاری‌ها را پوشش نمی‌دهند. برای پر کردن این خلأ لازم است که به نظرات مشتریان و بازخوردهایی که ارائه می‌کنند توجه کنید. مشتریان شما باید مطمئن باشند که گوش شنوایی دارید و برای نظراتشان اهمیت قائل هستید؛ بنابراین از آن‌ها بخواهید تا بازخوردها و پیشنهادهایی که در ذهن دارند را ارائه بدهند.
علاوه بر این، به منظور درک بهتر نیازهای مشتریانتان لازم است که با سایر کارکنان خود و به خصوص آن‌هایی که مستقیماً با مشتری تعامل دارند گفتگو کنید. از این طریق می‌توانید با تنظیم یک استراتژی محتوای کارآمد، محتوای بسیار مناسب‌تر و متناسب‌تری را تولید و ارائه نمایید.
 
- برای انتشار محتوا برنامه ریزی کنید
دقت و برنامه ریزی برای تولید محتوای هدفمند و متناسب، اولین بخش معادله استراتژی محتوا است. در بخش نهایی فرآیند تهیه و تنظیم استراتژی محتوا باید محتوای خود را به نحوی عرضه کنید که به دست طیف بیشتری از مخاطبان هدف برسد و اثربخشی بیشتری داشته باشد. به این منظور، باید مکان‌هایی که مخاطبان هدف شما بیشتر در آن‌ها حضور دارند را شناسایی نمایید و محتوای خود را در آن کانال‌ها و پلتفرم‌ها منتشر کنید. در این راستا لازم است که به دقت برنامه ریزی کرده و از همه منابعی که در اختیار دارید، از جمله قدرت و امکانات کارکنان، مشتریان و همچنین افراد تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی (اینفلوئنسرها) کمک بگیرید تا بتوانید بیشترین بهره برداری ممکن را از محتوای تولیدشده داشته باشید.

سخن پایانی
با وجود اینکه تهیه و تنظیم یک استراتژی محتوای درست و مؤثر آنچنان پیچیده به نظر نمی‌رسد، اما به خصوص در مرحله اجرا چالش‌هایی را به همراه خواهد داشت. برای گذر از سد این چالش‌ها علاوه بر توجه به نکات ذکر شده در این مطلب لازم است که جایگاه ویژه‌ای را برای آزمون و خطا در استراتژی محتوای خود در نظر بگیرید. پس از شناسایی آن فوت کوزه گری که مخاطبان خاص شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد می‌توانید با تعیین بازه‌های زمانی مشخص برای بررسی آمار و جرح و تعدیل استراتژی‌ها، فرآیندهایی که امتحان خود را پس داده‌اند تکرار کنید و موفقیت روزافزونی را شاهد باشید. 

کسب و کار اینترنتی...
ما را در سایت کسب و کار اینترنتی دنبال می کنید

برچسب : استراتژی محتوا چیست , نویسنده : bahar jazbmarketing بازدید : 223 تاريخ : چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت: 20:15


این روزها در بازاری که محصولات بسیاری از شرکت‌ها شبیه به هم به نظر می‌رسد، پیدا کردن کسب‌وکاری که خدمات و محصولات مثال زدنی و متفاوتی را ارائه می‌کند احساس لذت بخشی را در انسان به وجود می‌آورد که مقاومت در برابر تمایل به در میان گذاشتن آن با خانواده و اطرافیان بسیار دشوار است. در واقع، شرکت‌هایی که چنین حسی را در مشتریانشان به وجود می‌آورند، پاداش خود را با تبلیغات رایگان، اما بسیار مؤثری دریافت می‌کنند که از طریق به اشتراک گذاشتن این احساس مثبت با اطرافیان امکانپذیر می‌شود. بازاریابی بشارتی (Evangelism Marketing) که در این مطلب به شرح آن خواهیم پرداخت، تلاشی در جهت تقویت هرچه بیشتر این فرآیند و تبدیل مشتریان به مُبَشّران یا بشارت دهندگان (Evangelist) برند است.
 
بازاریابی بشارتی چیست؟
بازاریابی بشارتی یک نوع پیشرفته‌تر از بازاریابی دهان به دهان (Word of Mouth) به شمار می‌رود. این گونه از بازاریابی عمدتاً رایگان تمام می‌شود؛ چرا که این مشتریان شما هستند که در راستای متقاعد کردن اعضای خانواده و دوستان خود برای امتحان کردن محصولات شما تلاش می‌کنند. در واقع، بشارتی که به عنوان معنای واژه Evangelism در نظر می‌گیریم، با آوردن خبرهای خوب در ارتباط است و ریشه مذهبی دارد؛ اما این بشارت چه ارتباطی با بازاریابی پیدا می‌کند؟
در بازاریابی بشارتی، مشتری به خاطر «اعتقادی» که به یک محصول یا سرویس دارد انگیزه لازم برای «موعظه» دیگران به منظور ترغیب آنها به خرید را پیدا می‌کند و خود نیز به «بشارت دهنده» یا «مُبشر» برند تبدیل می‌شود.
بازاریابی بشارتی یکی از مؤثرترین روش‌ها برای افزایش فروش به شمار می‌رود؛ زیرا مردم به پیشنهاد افرادی که می‌شناسند بیشتر اعتماد دارند. به علاوه، نقد و بررسی‌های صادقانه از محصولات مختلف نیز به نوعی بازاریابی بشارتی محسوب می‌شوند که به خاطر عدم وابستگی مالی به تولیدکننده و انگیزه‌های غیرتبلیغاتیشان، مخاطبان خود را به خرید محصول متقاعد می‌کنند.
بازاریابی بشارتی در مقایسه با سایر انواع بازاریابی به بودجه بسیار کمی نیاز دارد. در واقع، تنها چیزی که کسب‌وکار باید بر روی آن تمرکز داشته باشد، بهبود کیفیت محصولات و خدماتی است که عرضه می‌کند تا اشتیاق مردم بیشتر شود و به ارجاع دیگران رغبت پیدا کنند. در صورتی که شرکت به عرضه محصولات و خدمات باکیفیت پایبند نباشد، هیچ بعید نیست که تحت تأثیر بازاریابی بشارتی منفی قرار بگیرد؛ به این معنی که مردم تجربه‌های ناخوشایندشان را با اطرافیان خود در میان خواهند گذاشت و میل به خرید در آنها را از بین می‌برند. این به نوبه خود می‌تواند به سقوط کسب‌وکار منتهی شود؛ مخصوصاً هنگامی که یک مشکل یا اعتراض در شبکه‌های اجتماعی «ویروسی» می‌شود.
گاهی بازاریابی بشارتی با بازاریابی مشارکتی اشتباه گرفته می‌شود. با وجود اینکه در هر دوی این انواع بازاریابی به دنبال ترغیب مخاطب به جلب نظر دیگران هستیم، اما در بازاریابی بشارتی انگیزه لازم برای توصیه به دیگران بر مبنای اعتقاد و باور شخص توصیه کننده پدید می‌آید و نه به خاطر دریافت پول یا پاداش. در واقع، هدف توصیه کننده یا بشارت دهنده، صرفاً سود رساندن به دیگران است.
 
بازاریابی بشارتی چیست؟
 
منشأ بازاریابی بشارتی
پدر بازاریابی بشارتی را می‌توان یکی از مدیران اسبق شرکت اپل، به نام «گای کاوازاکی» دانست. او در کتاب خود به نام «هنر آغاز کردن و چگونگی به جنون کشاندن رقبا» نیروی محرکه بازاریابی بشارتی را تمایل مردم به بهتر ساختن جهان معرفی می‌کند. همانطور که در بالا نیز اشاره شد، اساساً مشتریان مبشر تنها به خاطر باور و اعتقادی که دارند استفاده از محصولات یا خدمات مورد نظر خود را به دیگران توصیه می‌کنند.
 
مزایای بازاریابی بشارتی
استفاده از بازاریابی بشارتی مزایای عمده‌ای را برای کسب‌وکار در بردارد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
بازاریابی بشارتی باعث افزایش جذب مشتریان و کاهش هزینه جذب مشتری می‌شود
معمولاً بشارت دهنده‌های محصولات و برند شما بهترین بازاریاب‌های شما نیز محسوب می‌شوند؛ چرا که از آنجایی که درآمدی از شرکت شما کسب نمی‌کنند و در عین حال، شور و اشتیاق بالایی دارند، شک و گمان کمتری نسبت به گفته‌هایشان به وجود می‌آید. این یعنی که مبشران واقعی، شانس منحصر به فردی برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل و حتی مبشران جدید دارند. به علاوه، با وجود افزایش کیفیت مشتریان جذب شده، هزینه جذب آنها کاهش می‌یابد.
 
مبشران به مشاوران رایگانی برای برند شما تبدیل می‌شوند
مبشران برند هر جا که لازم باشد نقش مشاور به خود می‌گیرند و از ارائه توصیه‌ها و ایده‌های سازنده خود دریغ نمی‌کنند. از این طریق، علاوه بر اینکه باری از دوش شرکت و تیم پشتیبانی شما برداشته می‌شود، یک شبکه مفید و مشتاق از علاقمندان دوآتشه برای برندتان شکل می‌گیرد که می‌توانید به آن تکیه کنید.
 
بازاریابی بشارتی یک جامعه فعال از مشتریان علاقمند و مشتاق به وجود می‌آورد
مشتریان راضی و مبشر با ارائه توصیه‌های خود به دیگران و جذب آنها به عنوان مشتری یا یک مبشر دیگر، یک جامعه فعال از مشتاقان برند شما به وجود می‌آورند که با استفاده از سیاست‌های بازاریابی و برگزاری رویدادهای مختلف می‌توانید به این جوامع شکل بدهید و بیشتر از آنها بهره برداری کنید.
 
بازاریابی بشارتی یک منبع ارزشمند از مطالعات موردی و شواهد و نظرات مثبت برای شرکت شما ایجاد می‌کند
نظرات و شواهد مثبت استفاده از محصولات و خدمات از جمله منابع ارزشمند هر کسب‌وکار محسوب می‌شوند که با اتکا به آنها می‌توان تردید مشتریان بالقوه نسبت به تعامل یا خرید را برطرف کرد. بهترین تولیدکنندگان این منابع افرادی هستند که نسبت به برند و محصولات شما اشتیاق بیشتری دارند (مبشران). اگر مجموعه‌ای از این منابع در دسترس مخاطب هدف شما باشد، به راحتی می‌تواند تحقیقات خود را انجام بدهد و حتی خودش با مبشران ارتباط برقرار کرده و بدون نیاز به تماس با شما پاسخ تمام پرسش‌های خود را به صادقانه‌ترین شکل ممکن دریافت کند. 
 
بازاریابی بشارتی چیست؟
 
بازاریابی بشارتی، گونه‌ای از تبلیغات بی‌طرفانه است
مبشران، نظرات شخصی و اشتیاق خود نسبت به برند و محصولات آن را با دیگران به اشتراک می‌گذارند و به عبارتی برای شما تبلیغ می‌کنند؛ اما به دلیل بی‌طرفی و عدم وابستگی به شرکت شما سخنشان بیشتر و بهتر بر دل می‌نشیند. در نتیجه، بازاریابی بشارتی به نوبه خود یکی از مؤثرترین انواع تبلیغات محسوب می‌شود که احتمال به مراتب بالاتری برای تبدیل مخاطب به مشتری خواهد داشت. در واقع، قدرت این تبلیغ آنقدر زیاد است که برخی از برندها بیشتر موفقیت خود را مدیون بازاریابی بشارتی هستند.
 
بازاریابی بشارتی یک زنجیره و روند بی‌پایان است
معمولاً برای انواع مختلف بازاریابی یک نقطه آغاز و یک نقطه پایان مشخص می‌کنیم، اما بازاریابی بشارتی می‌تواند در قالب یک زنجیره بی‌پایان به حیات خود ادامه بدهد؛ به این ترتیب که یک مشتری به مبشر تبدیل می‌شود و با جلب نظر دیگران، آنها را نیز به مبشران دیگری تبدیل می‌کند و این روند ادامه پیدا می‌کند. البته باید توجه داشته باشید که لازمه ادامه این زنجیره و قطع نشدن آن، حفظ و افزایش کیفیت محصولات و خدماتی است که ارائه می‌دهید. در غیر اینصورت، مبشرهای اولیه از پیشنهاد خود پشیمان خواهند شد و با توجه به اینکه برای تبلیغ محصولات شما از آبروی خود مایه گذاشته‌اند، به مخالفان سرسخت برند شما تبدیل می‌شوند.
 
یک خلاصه آماری از بازاریابی بشارتی
اگر هنوز برای استفاده از بازاریابی بشارتی متقاعد نشده‌اید به آمار و ارقام زیر توجه کنید:
• سالانه 6 تریلیون دلار از هزینه‌کرد مشتریان به واسطه بازاریابی بشارتی انجام می‌شود و این نوع از بازاریابی، مستقیماً عامل 13 درصد از کل فروش شرکت‌های مختلف است؛
• 90 درصد مردم به پیشنهادهای اعضای خانواده و دوستان خود بیشتر از تبلیغات اعتماد می‌کنند؛
• تأثیر ناشی از بازاریابی بشارتی 5 برابر بیشتر از تبلیغات پولی است؛
• 64 درصد از مدیران بازاریابی بر این باورند که بازاریابی بشارتی و به طور کلی، انواع مختلف بازاریابی دهان به دهان مؤثرترین استراتژی‌های بازاریابی هستند؛
• 82 درصد از بازاریاب‌ها برای افزایش آگاهی نسبت به محصولات و خدمات شرکت متبوع خود و 43 درصد نیز به منظور افزایش حجم فروش مستقیم از بازاریابی بشارتی بهره می‌گیرند.
 
بازاریابی بشارتی چیست؟
 
استراتژی بازاریابی بشارتی: چگونه مشتریان خود را به مبشر برند تبدیل کنیم؟
با وجود اینکه بازاریابی بشارتی عمدتاً به صورت طبیعی انجام می‌شود، اما با برنامه ریزی برای انجام برخی اقدامات ساده می‌توانید به مشتریان خود برای برداشتن گام بعدی و تبدیل شدن به مبشر برند انگیزه بدهید. در این راستا به نکات زیر توجه کنید:
 
- به بخش خدمات مشتریان به عنوان یک منبع طلایی برای تبدیل مبشران بالقوه توجه کنید
اگر بخواهید برای تبدیل مشتری به مبشر فقط یک کار انجام بدهید باید بر روی گفتگو و شنیدن نقطه نظرات مشتریان خود تمرکز کنید. توجه به بازخوردهای مشتریان برای درک ابعاد مثبت و منفی تجربیات آنها از محصولات یا خدمات شما ضروری است. از این طریق می‌توانید از برتری‌ها و همچنین نقاط ضعفی که نسبت به رقبا دارید آگاهی پیدا کنید. توجه به این بازخوردها و انجام اقدامات مقتضی به مشتریانتان نشان می‌دهد که برای آنها و نیازهایشان اهمیت قائلید.
توجه کنید که بر طبق یک نظرسنجی، 70 درصد تجربه‌های خرید بر مبنای احساسی که مشتری نسبت به طرز رفتار برند داشته شکل گرفته‌اند. لذا اگر مشتری شما ببیند که واقعاً به نظراتش اهمیت می‌دهید یا جداً به دنبال حل مشکل وی هستید از به اشتراک گذاری احساس مثبت خود با دیگران دریغ نخواهد کرد.
البته تبدیل مشتریان راضی به مبشر کار زیاد دشواری نیست؛ حتی چه بسا بسیاری از این افراد به طور خودکار به مبشران شما تبدیل شوند؛ اما در طرف مقابل، اهمیت مشتریانی که به مشکل برخورده‌اند را نیز نباید دست کم بگیرید. در واقع، مشتریان مشکل دار نه تنها مانعی بر سر برنامه بازاریابی بشارتی شما محسوب نمی‌شوند، بلکه فرصت‌های بسیار درخشانی برای تبدیل شدن به مبشر برندتان به شمار می‌آیند. چنانچه بتوانید مشکلات آنها را به سرعت و دقت از میان بردارید، انتخاب برند خود در مقابله با رقبا را به یک گزینه آسان تبدیل خواهید کرد و با جلوگیری از بروز دوباره مشکلات مشابه، تجربه خوبی را در تعامل با برندتان برای مخاطب رقم می‌زنید که انگیزه لازم برای به اشتراک گذاری آن تجربه و تلاش برای جلب نظر دیگران را ایجاد می‌کند.
 
- اصل صداقت را رعایت کنید
نکته بسیار تأثیرگذاری که در کلیه برنامه‌های بازاریابی خود باید به آن توجه داشته باشید اهمیتی است که مردم برای صداقت قائلند و لذا پیش از هر چیزی، باید دقت کنید که همه آنچه که در مورد محصولات یا خدمات خود ادعا می‌کنید بر مبنای واقعیت باشد؛ در غیر اینصورت این حس در مخاطب به وجود می‌آید که فریب خورده و لذا هرگونه تمایل برای دعوت از دیگران در وی از بین خواهد رفت. در واقع، یکی از دلایلی که امروزه شرکت‌های بزرگ در هنگام معرفی محصولات و خدمات خود دقت نظر زیادی به خرج می‌دهند تقویت امکان بازاریابی بشارتی است. آنها تلاش می‌کنند که در تبلیغات خود صادق باشند تا بر روی تمایل مردم نسبت به در میان گذاشتن تجربه‌های مثبت خود تأثیر منفی نگذارند.
 
- برند خود را از رقبا متمایز کنید
مشتریان شما فقط وقتی به مبشر برند تبدیل می‌شوند که احساس کنند که محصول شما گل سرسبد بازار است و رقبا در برابر آن حرف خاصی برای گفتن ندارند. بنابراین لازم است که در هنگام تحقیق درباره بازار هدف به نظرات مردم درباره رقبای خود توجه داشته باشید. در این راستا بررسی کنید که چرا عده‌ای به جای شما شرکت‌های رقیب را انتخاب می‌کنند و سپس اطلاعاتی که به دست می‌آورید را به ایده‌های عملیاتی تبدیل کنید.
شاید خلأ خاصی وجود دارد که محصول شما می‌تواند آن را پر کند؛ یا اینکه با اعمال تغییرات کوچکی در محصول خود می‌توانید از بقیه متمایز شوید. پس از تعیین نقطه متمایزکننده هدف و سپس جرح و تعدیل محصول یا بازاریابی و یا پیام برند بر اساس بازخوردهای دریافتی، تغییرات انجام شده را از طریق همه ابزارهای ارتباطی موجود و مخصوصاً شبکه‌های اجتماعی به اطلاع عموم برسانید تا همه بدانند که گوش شنوایی دارید.
 
- مشتریان خود را به تعامل، گفتگو و تولید محتوا در اینترنت ترغیب کنید
برای ترغیب مشتریان به گفتگو درباره محصولات و برندتان باید موضوعی برای این گفتگو فراهم کنید. طبیعتاً اگر این احساس نسبت به برند شما وجود داشته باشد که ضروری یا قابل اعتماد نیست و تفاوت خاصی با رقبا ندارد، مبشری برای بازاریابی بشارتی پیدا نخواهید کرد؛ بنابراین همانطور که در مورد قبلی ذکر شد باید منحصر به فرد و خلاق باشید و نشان بدهید که با بقیه فرق دارید.
روش‌های مختلفی برای تحقق این هدف وجود دارد که آسان‌ترین آنها حضور نرم و بدون ایجاد مزاحمت در شبکه‌های اجتماعی است. این به خصوص در مورد پاسخگویی به شکایات در این بسترها اهمیت دارد. هرچه بیشتر با مشتریان خود در شبکه‌های اجتماعی تعامل داشته باشید، احتمال ورود دنبال کنندگان یا دوستان آنها به بحث بیشتر می‌شود. اگر بتوانید دوستان و دنبال کنندگان مخاطب خود را به تعامل وادارید، با ایجاد یک حلقه از افراد علاقمند به برند خود، طرف مقابل را به نوعی به یک مبشر برند تبدیل کرده‌اید.
یک روش دیگر برای تشویق مردم به تعامل با برند و به اشتراک گذاری آن تعاملات با اطرافیان، استفاده از تاکتیک «گیمیفیکیشن» است که پیش‌تر در مقاله‌ای با نام «گیمیفیکیشن چیست و چه تاثیری بر کسب‌و‌کار شما می‌گذارد؟» به تفضیل به آن پرداخته‌ایم. با استفاده از این قبیل روش‌ها می‌توانید علاقه مخاطبان خود را بیشتر جلب کنید و احتمال به اشتراک گذاری تجربه‌هایشان با دیگران را افزایش بدهید.
 
- فرآیندهای منتهی به بازاریابی بشارتی را تسهیل کنید
امروزه در عصر فناوری، کاربران اینترنت از هرگونه پیچیدگی غیر ضروری گریزانند. به همین ترتیب، در بازاریابی بشارتی نیز وجود پیچیدگی مشکل زا خواهد بود. بنابراین اگر می‌خواهید که محتوای شما به اشتراک گذاشته شود، تا جایی که امکان دارد به اشتراک گذاری محتوا را برای مخاطب خود آسان‌تر کنید و اگر می‌خواهید مردم از وب‌سایت شما استفاده کنند، محیط کاربری آن را پیچیده و شلوغ نکنید. همچنین، ساده‌تر کردن فرآیندهایی مانند ثبت نام، کسب اطلاعات بیشتر درباره شما و محصولاتتان و دریافت راهنمایی و کمک در مواقع لازم، تأثیر به سزایی بر نظر مشتریانی خواهد داشت که می‌توانند به مبشران برند شما تبدیل شوند. به خاطر داشته باشید که هیچ چیزی از دریافت خدمات سریع، مناسب و بدون دردسر برای مشتری خوشایندتر نیست.
 
- به اهمیت رضایتمندی کارکنان شرکت توجه داشته باشید
کارکنان هر کسب‌وکار از جمله مهم‌ترین عوامل مؤثر در بقا، رشد و شکوفایی آن هستند. کارکنان شرکت هر روز با مشتریان شما ارتباط دارند و لذا، تأثیر قابل توجهی بر میزان رضایت آنها از محصولات و خدمات شما خواهند داشت. بنابراین، کارکنان و رضایتمندی آنها همیشه باید یکی از نخستین اولویت‌های بیزینس پلن یا برنامه کسب‌وکار شما باشد.
اگر یک مشتری ناراضی با یکی از کارکنان شرکت شما تعامل مثبتی داشته باشد، خیلی زود نظرش تغییر خواهد کرد. به خاطر داشته باشید که مشتری در صورتی به مبشر برند تبدیل می‌شود که احساس کند که برند مورد نظر برای وی اهمیت قائل است و واقعاً نظراتش را می‌شنود. همین احساس است که باعث می‌شود مشتریان شما با اشتیاق به سراغ دوستانشان بروند و تجربه مثبتشان را با آب و تاب با آنها در میان بگذارند. از طرف دیگر، بدیهی است که نارضایتی کارکنان شرکت شما بر رفتار و نحوه تعامل آنها با مشتری تأثیر می‌گذارد و عدم وجود شوق و اشتیاق در آنها برای کمک به مشتری، شور و اشتیاقی را برای تبدیل شدن او به یک مبشر برند به وجود نخواهد آورد.
 
- برای مبشران برند خود مشوق در نظر بگیرید
به منظور ترغیب مشتریان برای ادامه راه به عنوان مبشران برند می‌توانید مشوق‌ها و پاداش‌های خاصی را برای آنها در نظر بگیرید و از این طریق، مراتب قدردانی خود را نشان بدهید.
 
بازاریابی بشارتی چیست؟
 
سخن پایانی
در گذشته باور بر این بود که برای پول درآوردن باید هزینه کرد؛ اما این باور با استفاده از بازاریابی بشارتی به چالش کشیده می‌شود؛ چرا که مبشران برند شما صرفاً به خاطر علاقه و اشتیاقی که نسبت به برند و محصولاتتان دارند دیگران را به استفاده از آنها ترغیب کرده و به رایگان و به مؤثرترین شکل ممکن برای شما تبلیغ می‌کنند.
به خاطر داشته باشید که بازاریابی بشارتی حداقل 10 برابر از تاکتیک‌های بازاریابی سنتی مقرون‌به‌صرفه تر است و هزینه جذب مشتری را به کمترین میزان ممکن می‌رساند؛ بنابراین با توجه به مواردی که در این مطلب بر شمردیم، برای استفاده از این نوع از بازاریابی برنامه ریزی کنید تا در مدت زمان نه چندان طولانی، «بشارت» و مژده موفقیت کسب‌وکار خود را دریافت نمایید.

کسب و کار اینترنتی...
ما را در سایت کسب و کار اینترنتی دنبال می کنید

برچسب : بازاریابی بشارتی , نویسنده : bahar jazbmarketing بازدید : 238 تاريخ : چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت: 20:11

امروزه تمام جوامع بشری در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زیست‌محیطی از جمله انواع آلودگی‌ها مثل آلودگی هوا، آلودگی آب‌ها و مواد غذایی و موارد دیگری مثل افزایش حجم زباله‌های پلاستیکی و غیرقابل تجزیه، افزایش گرمایش جهانی و همچنین مسائل متعدد و مشابه دیگری می‌باشند. مسئول بیش از سه چهارم از این آلودگی‌ها، شرکت‌ها و کمپانی‌های تجاری دنیا هستند که با تولید محصولات مضر برای طبیعت و محیط زیست، باعث گسترش هرچه بیشتر آلودگی‌ها به نقاط مختلف می‌شوند.

تولید بیش از حد پلاستیک و عدم استفاده از جایگزین‌های ارگانیک به خاطر هزینه‌های بیشتر و در بعضی موارد سختی بیشتر، باعث می‌شود تا کمپانی‌ها بدون توجه به وضعیت کره زمین، فقط به تولید انبوه محصولات غیرارگانیک بپردازند تا سود کلان به دست بیاورند. این شرکت‌ها اهمیتی برای سلامت زمین و محیط زیست قائل نیستند و صرفاً کسب درآمد بیشتر برای آن‌ها ملاک اصلی است.

اما در این میان خوشبختانه کمپانی‌های دیگری نیز وجود دارند که برخلاف این افراد سودجو فکر می‌کنند. این کمپانی‌ها از بازاریابی جدیدی با عنوان "بازاریابی سبز" یا “Green Marketing” استفاده می‌کنند. در چنین تجارتی، تمرکز شرکت‌ها روی تولید و گسترش محصولات ارگانیک و محصولاتی است که به طبیعت و محیط زیست آسیب نمی‌رسانند.

به همین منظور و در راستای حمایت از سلامت محیط زیست و سیاره‌ی زمین، یک کمپین جهانی به نام "شیوه‌های زندگی سالم و پایدار" به انگلیسی: Lifestyles of Health and Sustainability که با حروف اختصاری LOHAS شناخته می‌شود راه‌اندازی شده است که در آن میلیون‌ها انسان و صدها شرکت تجاری عضو شده و با حمایت از تولید کالای طبیعی و سالم، به ترویج خرید و استفاده از این نوع کالاها می‌پردازند و دیگران را نیز تشویق به استفاده از این قبیل محصولات می‌کنند. خوشبختانه روز به روز به تعداد این نوع مشتریان و حامیان آن‌ها افزوده می‌شود و همین مسئله بسیاری از کسب‌وکارها را به تغییر رویه و تولید این مدل محصولات ترغیب کرده است.

با اینکه راه‌اندازی چنین بازاریابی‌هایی چالش‌ها و هزینه‌های بیشتری دارد، اما با رشد روزافزون مشتریان این قبیل محصولات، آینده روشنی در انتظار چنین کسب‌وکارهایی است. از همین جهت، کمپانی‌های بسیار زیادی استراتژی‌های بلندمدت متعددی برای جذب این گونه مصرف‌کنندگان تدارک دیده‌اند.

تعریف دقیق بازاریابی سبز چیست؟
در تعریف ساده از این کلمه باید گفت که بازاریابی سبز به فروش محصولات یا سرویس‌هایی گفته می‌شود که از لحاظ زیست محیطی مفید بوده و هیچ ضرری برای سیاره زمین ندارند و یا اگر هم ضرری دارند بسیار کم و ناچیز است. این نوع بازاریابی با نام‌های دیگری مثل بازاریابی زیست‌محیطی، بازاریابی سازگار با محیط زیست، بازاریابی قابل بازیافت و همچنین بازاریابی پایدار نیز معروف است.

درواقع بازاریابی سبز بعد از تأثیرات مخرب اقدامات منفی انسان‌ها روی سیاره زمین به صورت ساده شکل گرفت، اما این نوع بازاریابی به خاطر اینکه تجارت‌های زیادی را متهم به تولید محصولات آلوده‌کننده محیط زیست کرده بود، با تلاش‌های سهام‌داران و رؤسای بسیاری از این کمپانی‌ها سرکوب شد تا همچنان نظام سرمایه‌داری، بازار اقتصادی جهان را زیر سلطه خود نگه دارد.

کمپین‌های پراکنده متعددی در نقاط مختلف جهان برای اعتراض به این کمپانی‌ها راه‌اندازی شد، اما هیچوقت نتیجه‌ای که باید از این اعتراض‌ها انتظار می‌رفت، عاید هیچ انسانی نشد. همچنان بسیاری از شرکت‌های بزرگ جهان با تولید آلاینده‌ها و آلوده کردن منابع طبیعی، در حال تخریب محیط زیست به بدترین شکل ممکن هستند. از طرف دیگر، فعالیت‌های شرکت‌های جنگل‌خواری نیز ادامه دارد و متأسفانه شاهد از بین رفتن صدها درخت به صورت روزانه در کشورهای مختلف هستیم.

اما با تلاش‌های پی‌درپی مردم و حامیان محیط زیست طی سال‌های اخیر، خوشبختانه روند مناسبی در این مسیر شکل گرفته است. مردم با ایجاد یک فرهنگ همگانی و یک کمپین بزرگ، متوجه شدند که نباید از سازمان‌های دولتی یا خصوصی انتظار زیادی داشته باشند. آن‌ها تصمیم گرفتند تا خودشان دست به کار شده و با ترویج بازاریابی سبز نه تنها باعث شوند تا مشتریان به سراغ محصولات و سرویس‌های باکیفیت‌تر و کاملاً طبیعی و بدون ضرر بروند، بلکه با این کار در حال ایجاد فشارهای اقتصادی روی خیلی از شرکت‌های سودجو هستند تا با انتقال مشتریان آن‌ها به فروشگاه‌ها و تجارت‌های ارگانیک، آن شرکت‌ها نیز مجبور شوند در این مسیر قدم بردارند.

دلایل اهمیت داشتن بازاریابی سبز چیست؟
بازاریابی Green Marketing از دو دیدگاه کلی حائز اهمیت است. دیدگاه اول کمک به نگهداری صحیح از منابع طبیعت و کمک به مبارزه با آلودگی‌های متعدد که در حال تخریب طبیعت و کره زمین هستند، است. درواقع با این دیدگاه، یک کمپانی تنها در حال تولید یک سری محصول نیست. شرکت‌های فعال در این بازاریابی با تولید محصولات سبز نه فقط به روند تولید و فروش محصولات خود می‌پردازند، بلکه از این طریق رسالت اجتماعی و مسئولیت انسانی خودشان را نیز به اطلاع همه می‌رسانند.

آن‌ها با این کار هم دیگران را تشویق به این کار می‌کنند و هم باعث می‌شوند تا شرکت‌های سودجویی که با تولید انبوه محصولات مضر و آلوده برای طبیعت، به فکر جیبشان هستند کمی به خودشان بیایند. ما به عنوان انسان‌ در هر زمینه‌ای که فعالیت داشته باشیم باید وظیفه خودمان را برای کمک به طبیعت جدی بگیریم.

دیدگاه دوم بحث سودآوری و افزایش محبوبیت برند شماست. اگر شما در حوزه بازاریابی سبز فعالیت داشته باشید، به مخاطبین خود این پیام را می‌دهید که طبیعت و کره زمین و در نتیجه آن، زندگی بهتر انسان‌ها برای شما اولویت اصلی هستند. این موضوع باعث می‌شود تا مشتریان و مصرف‌کنندگان متوجه رویکرد خالصانه شما شده و به سمت شما و محصولاتتان سوق پیدا کنند.

درضمن، تولید محصولات و سرویس‌های پاک نمایش‌دهنده مسئولیت‌پذیری شما در قبال سیاره زمین است و این دقیقاً یکی از فاکتورهای اصلی مشتریان برای انتخاب فروشگاه‌ها و سرویس‌دهندگان است؛ چراکه با این کار شما از یک تجارت ساده به یک کسب‌وکار قابل اعتماد برای مصرف‌کنندگان تبدیل می‌شوید.

از طرف دیگر می‌دانیم که محصولات سازگار با محیط زیست به جز پاک و سالم بودن، کیفیت عالی و طبیعی دارند و مشتریان نیز همیشه عاشق محصولات طبیعی و ارگانیک هستند. مردم از مواد شیمیایی و مواد اولیه مصنوعی بیزار هستند و این فرصتی بی‌نظیر برای کسب‌وکار شما فراهم می‌کند تا با تبلیغات هدفمند این افراد را به سمت محصولات خود بکشانید و از همین راه فروش خود را افزایش دهید.

در ادامه به صورت خلاصه‌وار به مهم‌ترین دلایل این نوع بازاریابی از نگاهی متفاوت اشاره می‌کنیم:

1. دسترسی به بازارهای جدید و مخاطبین
بازاریابی سبز دریچه‌ای شگفت‌انگیز به روی بازارهای جدید برای شما می‌گشاید. صدها، هزاران و در مقیاس جهانی میلیون‌ها مصرف‌کننده وجود دارند که به دنبال این نوع محصولات هستند. موقعیت‌ها و فرصت‌های جالبی در این مدل بازاریابی وجود دارد که شما در صورت انتخاب صحیح آن‌ها و پیاده‌سازی استراتژی‌های لازم، می‌توانید به موفقیت زیادی در آن‌ها برسید.

2. مزیت رقابتی در بحث رقابت با دیگر شرکت‌های تجاری
به خاطر کیفیت و طبیعی بودن محصولات و سرویس‌های ارائه شده در این نوع تجارت‌ها، همیشه مزیتی به عنوان برتر بودن به نسبت رقبای دیگر وجود دارد. استفاده از این بازاریابی باعث می‌شود تا در کنار مشتریان فعلی، مشتریان بیشتری به سراغ بررسی و خرید محصولات شما بیایند و این مسئله شما را در بین رقبا موفق‌تر نشان می‌دهد.

3. دسترسی به مصرف‌کنندگان خاص و نادر و در نتیجه کاهش رقیب
از جایی که محصولات ارگانیک خاص و متفاوت هستند، مخاطبین خاصی نیز دارند. همین مسئله باعث می‌شود تا شما با رقبای خیلی کمتری برای دسترسی به این مشتریان به رقابت بپردازید. به عبارت دیگر، بازار هدف شما توسط رقبای کمتری تحت پوشش قرار گرفته است و اگر شما درست عمل کنید، می‌توانید سهم بیشتری از این بازار مستعد را به خود اختصاص دهید.

4. افزایش محبوبیت و اعتمادسازی برند
حضور در بازارهای سبز به معنی متعهد بودن شما به کسب‌وکار سالم و از مفهومی دیگر، متعهد بودن به مشتریان برای ارائه محصولات باکیفیت و طبیعی است. با همین مورد می‌توانید اعتبار برند خود را افزایش داده و به دنبال آن اعتماد مشتریان را نیز به بهترین شکل ممکن به دست بیاورید. در نتیجه این مورد نیز می‌توانید در مبحث بازاریابی B2C حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشید.

5. تصویرسازی اجتماعی و نمایش مسئولیت‌پذیری
درست مثل گزینه قبلی، با ورود به Green Marketing شما از دید کل اجتماع و حتی تجارت‌های دیگر نیز به یک برند معتبر تبدیل می‌شوید و فرصت‌های متعددی برای همکاری با دیگر تجارت‌ها برای خود فراهم خواهید کرد. چنین کسب‌وکارهایی حتی از طرف دولت‌ها نیز حمایت شده و برای ترغیب دیگر شرکت‌های تجاری از آن‌ها تقدیر به عمل می‌آید.

اهداف بازاریابی سبز
درواقع می‌توان اهداف کلی مبحث بازاریابی سبز را در چهار بخش اصلی و چندین بخش فرعی خلاصه کرد. این 4 مورد عبارت اند از :

پیاده سازی روش‌های کسب و کار پایدار
آگاه سازی مردم و کمپانی‌ها در مورد مسئولیت‌های اجتماعی همگانی
کاهش هزینه‌های مربوط به مسائلی مثل بسته‌بندی، هدر رفت انرژی و یا آب و دیگر هزینه‌های هنگفت
نشان دادن اهمیت بسیار زیاد محصولات و سرویس‌های سالم و سازگار با محیط زیست
در گذشته این عنوان فقط به فعالیت‌های تجاری در زمینه تولید محصولات سازگار با محیط زیست اطلاق می‌شد، اما این روزها معنی و مفهوم بازاریابی سبز گستره بیشتری را در بر گرفته است. این روزها تولید و فعالیت روی محصولات بازیافتی که بعد از یک دوره استفاده بتوان از آن‌ها در تولید محصولات مشابه مجدداً استفاده کرد، یکی از روش‌هایی است که در این نوع تجارت به آن توجه زیادی می‌شود. همچنین یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح شده در بازاریابی سبز، استفاده از انرژی پاک و سوخت‌های غیرفسیلی و ارگانیک است.

برندهای فعال زیادی در این حوزه وجود دارند که با حمایت‌های مالی و معنوی از کمپین‌های این نوع بازاریابی، به گسترش آن کمک می‌کنند. ریاکاری هیچ‌وقت خوب نیست اما در این مورد و موارد مشابه دیگری که باعث می‌شود تا دیگران هم به انجام کارهای مثبت روی بیاورند، خیلی بد به نظر نمی‌رسد. پس اگر شما هم قصد چنین کاری را دارید، حتماً برنامه‌ای برای معرفی فعالیت‌های زیست‌محیطی خود داشته باشید تا نه تنها مشتریان بیشتری به دست بیاورید، بلکه به یکی دیگر از زنجیره‌های متصل به هم در این کمپین بزرگ بپیوندید.

برای این مورد می‌توانید از پیشنهادات زیر به منظور استفاده از Green Marketing در کسب‌وکارتان استفاده کنید و از این نکات مثبت بهره‌مند شوید:

پیام‌های واضح و بشردوستانه تولید کنید و آن‌ها را در قالب تبلیغات محصولات خود از طریق رسانه‌های مختلف به دید و نظر مخاطبین برسانید.
از طریق محتوا اقدام به گسترش فعالیت‌های خود در این زمینه کرده و به همین طریق شروع به اطلاع‌رسانی کنید. برای این کار می‌توانید از وب‌سایت، وبلاگ، شبکه‌های اجتماعی و موارد مشابه استفاده کنید.
با کمپانی‌ها و تجارت‌های دیگری که در زمینه بازاریابی سبز و انرژی پاک فعالیت دارند همکاری کنید.
از برنامه‌ها و کمپین‌های سازگار با محیط زیست حمایت کنید و در انجمن‌ها و فعالیت‌های آنان مشارکت داشته باشید.
بخشی از تمرکز خود را روی تولید محصولات و سرویس‌های پاک (سبز) و یا قابل بازیافت بگذارید.
از مواد اولیه بی‌ضرر و یا کم‌ضرر استفاده کنید.
از انرژی پاک (مثل تولید برق با توربین‌های بادی یا پنل‌های خورشیدی) بهره‌مند شوید.
ضایعات صنعتی محصولات خود را با استفاده از روش‌های این نوع بازاریابی به حداقل برسانید.
از متدها و روش‌های سازگار با محیط زیست، از جمله استفاده از محصولات طبیعی گیاهی و پایدار استفاده کنید.
با بهره‌مندی از این بازاریابی، هزینه‌های مربوط به بسته‌بندی محصولات را کاهش ‌دهید.
به شکل ساده‌تر باید بگوئیم که شما می‌بایست به نوعی هویت برند خودتان را با مسائل مربوط به Green Marketing همگام‌سازی کرده و قوانین و اصول این نوع بازاریابی را سرلوحه کار خود قرار دهید. به عبارتی باید خودتان را به این نوع بازاریابی متعهد بدانید.

برای تأثیرپذیری هرچه بیشتر، از Green Marketing در تمام مراحل کسب‌وکارتان استفاده کنید. برندهای معتبر فعال در این بازاریابی، حتی طرح‌ها و لوگوی برند خودشان را نیز مطابق با این مسئله طرح‌ریزی کرده‌اند. بازاریابی سبز فقط به فعالیت‌های تجاری و تولید محصولات باکیفیت و مطابق استانداردهای طبیعت محدود نمی‌شود. در حقیقت بخش اعظمی از این بازاریابی به نوعی یک رسالت اجتماعی برای صاحبین مشاغل است تا به صورت جهانی به سلامت سیاره زمین کمک کنند.

پایداری و ثبات به چه معناست و چه ارتباطی با بازاریابی سبز دارد؟
یکی از فاکتورهای اصلی بازاریابی سبز بحث پایداری و ثبات آن است که فعالان این حوزه تلاش زیادی برای معرفی این ویژگی از طریق این بازاریابی به جهان می‌کنند. این پایداری به استحکام یا ثبات این نوع بازاریابی اشاره دارد. برخلاف دیگر بازاریابی‌ها، در Green Marketing همیشه ثباتی عالی وجود دارد که تا سال‌ها به تغییرات نیاز ندارد.

در مبحث بازاریابی نوین، پایداری به استفاده صحیح از منابع به طوری که در آینده نیازی به منابع بیشتر نداشته باشیم، گفته می‌شود. به عبارت ساده‌تر، یک تجارت مشغول در حوزه این نوع کسب‌وکار، بدون اینکه لازم باشد منابع فعلی خود را به پایان رسانده و سراغ منابع بیشتری در آینده برود، می‌تواند همان منابع اولیه را بازیافت کرده و حجم کمی از نیازهای خود را به منابع جدید اختصاص دهد.

این مورد دقیقاً برعکس کمپانی‌ها و تجارت‌هایی است که از منابع اولیه شیمیایی استفاده می‌کنند و مجبور هستند نیاز خودشان برای تأمین محصولات را با افزایش ورودی منابع بیشتر برطرف کنند. به همین خاطر است که مبحث پایداری در بازاریابی سبز یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن است.

بازاریابی سبز برای مصرف‌کنندگان و مشتریان امروزی به چه اندازه مهم است؟
نظرسنجی‌های متعدد و آمار و ارقام به دست آمده نشان می‌دهند که عموم مصرف‌کنندگان و مشتریان از اقشار گوناگون، علاقه خاصی به محصولات ارگانیک و سبز نشان داده و تمایل بیشتری برای تهیه این نوع محصولات یا سرویس‌ها دارند. حتی طبق یک پژوهش انجام شده در این زمینه، مشخص شده است که درصد قابل توجهی از این مصرف‌کنندگان حتی حاضرند مبلغ بیشتری برای یک محصول ارگانیک پرداخت کنند تا نمونه مشابه غیرارگانیک آن. معمولا هم محصولات طبیعی همیشه قیمت‌های بیشتری دارند و درصد نسبت سهم آن‌ها در مقابل نمونه‌های غیرطبیعی چیزی نزدیک به 3 درصد از 100 درصد است.

این مقدار به شدت کم بوده و باید تدابیری برای افزایش سهم این نوع محصولات در بازارهای جهانی صورت بگیرد. البته طی چند سال اخیر اوضاع محصولات و سرویس‌های سازگار با محیط زیست در بازاریابی تجارت به تجارت یا B2B سهم خیلی بیشتری از بازارهای معمول پیدا کرده است.

اینکه هنوز سهم بازاریابی سبز بسیار ناچیز است به معنی این نیست که مصرف‌کنندگان با خرید محصولات غیرطبیعی بی‌اهمیتی خود را به محصولات ارگانیک نشان می‌دهند. درواقع در این مورد بحث اولویت‌ها برای مشتریان ملاک اصلی است. فراموش نکنید تحت هر شرایطی، هر مصرف‌کننده‌ای برای انتخاب و خرید مایحتاج خود به سه فاکتور اصلی کیفیت، راحتی خرید و قیمت توجه می‌کند.

محصولات غیرارگانیک اگرچه در اغلب موارد کیفیت محصولات طبیعی را ندارند، اما این به این معنی نیست که آن‌ها بی‌کیفیت هستند! در ضمن این را هم به خاطر داشته باشید که حجم تولید در این مدل از بازاریابی محدود و خیلی کمتر از انواع دیگر بازاریابی‌ها و تولیدکنندگان دیگر است. در چنین حالتی، همیشه اولویت فروش بیشتر با محصولاتی است که به صورت انبوه تولید می‌شوند و خیلی راحت‌تر در دسترس مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرند. متأسفانه در دنیای مدرن ما، محصولات انبوهی که در مارکت‌های مختلف در دسترس مشتریان قرار دارد در اغلب موارد جزو محصولات غیرطبیعی و حتی مضر برای طبیعت هستند.

مؤسسه بازاریابی ملی آمریکا (The National Marketing Institute) که با حروف اختصاری NMI شناخته می‌شود، یک مؤسسه تحقیقاتی در ایالت پنسیلوانیای آمریکا است و تحقیقات زیادی در این زمینه انجام داده است. درواقع این مؤسسه از طریق مشاوره و ایجاد راه حل‌های کاربردی، به کمپانی‌ها و حتی سازمان‌های دولتی کمک می‌کند تا تجارت خود را با Green Marketing همگام کنند.

این مؤسسه طی چندین سال تحقیق در این مورد نتایج جالبی را منتشر کرده است. طبق این نتایج، 80 درصد از مصرف‌کنندگان در هر قشری، به نوعی با محصولات بدون خطر برای طبیعت یا همان محصولات سبز تعامل داشته‌اند که از این میان، 17 درصد آن‌ها به مشتریان این محصولات تبدیل شده اند. همچنین طبق تحقیقاتی که روی این دسته از مشتریان صورت گرفته شد، مشخص شد که این افراد حتی با قیمت‌های بالای این محصولات نیز کنار آمده و تمایل خاصی برای جایگزین کردن این نوع کالاها با دیگر انواع کالاهای غیرطبیعی دارند.

نکته جالب بعدی اینجاست که این 17 درصد، از لحاظ فرهنگی و سواد از کل جمعیت افراد حاضر در این پژوهش در رتبه‌های بسیار بالاتری هستند! این نکته نشان می‌دهد که مردمی که فرهنگ اجتماعی بالاتر داشته و از قشر با سواد جامعه هستند خیلی بهتر و بیشتر از آدم‌های عادی، از خطرات تهدیدآمیز محصولات مضر برای محیط زیست آگاهی دارند و می‌خواهند حتی به قیمت هزینه‌های بیشتر، در جلوگیری از این خطرات و بازگردانی سلامت به کره زمین سهیم باشند.

اما متأسفانه نکته منفی ماجرا اینجاست که بسیاری از مصرف‌کنندگان حال حاضر با اینکه علاقه زیادی به استفاده از محصولات پاک دارند، اما مشکلات مالی و هزینه‌های بالای این محصولات به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که این نوع کالاها را جایگزین محصولات رایج کنند. با همه این تفاسیر می‌توان مطمئن بود که قیمت و تعرفه‌ها بزرگ‌ترین فاکتور مشتریان برای تصمیم‌گیری در خرید است.

راهکارهای مناسب برای تجارت‌های فعال در بازاریابی سبز چیست؟
اگر کسب‌وکاری دارید که در آن اقدام به فروش محصولات یا سرویس‌های پاک و بی‌ضرر برای طبیعت می‌کنید و یا قصد ملحق شدن به این نوع بازاریابی را دارید، قبل از هرچیز سعی کنید با عضویت در کمپین‌های Green Makerting و حمایت از هرنوع فعالیتی در این راستا، به یکی از اعضای اصلی این انجمن بزرگ تبدیل شوید.

قیمت بالای محصولات ارگانیک در کنار سهم پائین‌تر آن‌ها از بازارهای جهانی اصلی‌ترین چالش شما برای کسب موفقیت در این مقوله است. اما از جایی که ما مطمئن هستیم تحت هر شرایطی محصولات سبز و پاک مخاطبین بسیاری دارند، پس اولین قدم شما برای جلب توجه مصرف‌کنندگان تا حد زیادی انجام شده است.

در بسیاری از موارد حتی ممکن است شما به عنوان یک صاحب کسب‌وکار اقدام به تولید و پخش محصولات یا سرویس‌هایی کنید که در عین ارگانیک و سالم و باکیفیت بودن قیمت مناسبی هم دارند. این یعنی یک تیر و دو نشان. درواقع اگر چنین شرایطی فراهم کنید از هر دو لحاظ برد کرده اید. اما اگر چنین شرایطی برای شما فراهم نیست، باید استراتژی‌های کاربردی بیشتری را به کار بگیرید.

بارزترین و مهم‌ترین نکات یک بازاریابی منحصر به فرد از نوع Green Marketing شامل سه مورد زیر می‌شود :

1. کیفیت: کیفیت اولین فاکتور هر نوع کالا یا سرویس طبیعی (سبز) است. شما نباید به خاطر جذب مخاطبین بیشتر و یا ایجاد بستری برای فروش بیشتر کیفیت خودتان را به هر روشی فدا کنید. درواقع مهم‌ترین اصل این نوع بازاریابی همان کیفیت آن است و مؤثرترین راه برای رقابت با بازاریابی‌های غیرسبز محسوب می‌شود. شما باید همان محصول با کیفیتی که به مشتریان معرفی کردید را به آن‌ها تحویل دهید.

2. شفافیت کار: فرآیند تولید، آزمایش، بررسی و انتشار محصول یا سرویس شما باید به قدری شفاف و بدون حاشیه باشد که مشتریان و مخاطبین شما بتوانند به راحتی اطلاعات کافی از آن کالا یا سرویس به دست بیاورند. خیلی از تجارت‌های شناخته شده در این بازاریابی، حتی با ایجاد تورهای آموزشی و معرفی محصولاتشان به سبک‌های مختلف، تعداد زیادی از مصرف‌کنندگان را دعوت می‌کنند تا خودشان از نزدیک با فرآیندهای تولید و پخش این نوع محصولات آشنا بشوند. اگر چنین نگرشی اعمال نکنید و سعی کنید با پنهان کاری و فقط با شعار دادن خودتان را یک تجارت سبز معرفی کنید، احتمال اینکه مخاطبین شما این کار شما را صرفاً روشی برای گول زدن برداشت کنند بسیار زیاد خواهد بود. پس سعی کنید تا می‌توانید شفافیت به خرج داده و از پنهان کردن پشت صحنه کاری خود اجتناب کنید.

3. قیمت‌گذاری: همانطور که اشاره شد، مبحث قیمت بالاتر محصولات سازگار با محیط زیست به نسبت محصولات پلاستیکی و شیمیایی، یک چالش برای شما خواهد بود. اما شما باید از هر خرج اضافه‌ای که می‌توانید بکاهید تا بتوانید قیمت نهایی کالای خودتان را تا حد امکان کاهش داده و یک تعرفه معقولانه اتخاذ کنید. مصرف‌کنندگان عاشق استفاده از محصولات سازگار با محیط زیست و سالم هستند اما اگر نتوانند از لحاظ قیمت با آن‌ها کنار بیایند، مجبور می‌شوند تا سراغ محصولات ارزان‌تر بروند. انتخاب قیمت صحیح به طوری که نه شما ضرر کنید نه مصرف‌کنندگان، نقطه عطف یک کسب‌وکار خواهد بود.

مهم‌ترین استراتژی‌ها و راهکارهای مؤثر در بازاریابی سبز
درست مثل دیگر انواع بازاریابی‌ها، Green Marketing نیز نیاز به استراتژی‌های مخصوصی دارد. به دلیل حساسیت این نوع بازاریابی، مشاوره گرفتن از افراد متخصص در این زمینه توصیه می‌شود. اما راهکارهایی وجود دارند که خودتان هم می‌توانید انجام داده و یک استراتژی مناسب برای این بازاریابی تدارک ببینید.

در ادامه مهم‌ترین این تاکتیک‌های بازاریابی را به شما معرفی کرده و ویژگی آن‌ها را به شما توضیح می‌دهیم :

1. استراتژی طراحی سبز (Green Design)
طراحی نوع فعالیت‌های اقتصادی شما در این بازاریابی قدمی بسیار مهم و شاید مهم‌ترین تصمیم‌گیری شما باشد. اگر یک کسب‌وکار اقدام به طراحی یک سیستم سازگار با محیط زیست کرده و از طریق آن محصولات خود را با کمترین هدررفت انرژی تولید کند، درواقع یک طراحی سبز انجام داده است. یکی از جالب‌ترین مثال‌ها در این زمینه، استفاده از پنل‌ها و آب‌گرمکن‌های خورشیدی است که تا 70% باعث کاهش مصرف انرژی می‌شود و از این رو، به چنین سیستمی یک طراحی سبز گفته می‌شود. شما هم باید با استفاده از این قبیل ابزارها و طراحی‌ها یک مجموعه سیستماتیک سازگار و کم‌مصرف داشته باشید.

2. استراتژی تثبیت موقعیت سبز (Green Positioning)
وقتی در بازاریابی Green Marketing فعالیت می‌کنید، باید به شدت مراقب جایگاه برند خودتان باشید. برای این مورد، یک استراتژی به نام استراتژی تثبیت موقعیت سبز وجود دارد که با کمک آن، کمپانی‌ها سعی می‌کنند تا موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را در بهترین حالت حفظ کرده و ارزش و ثبات کاری یا همان مبحث Sustainability را به تمام دنیا مخابره کنند تا از این طریق به یک کمپانی مسئول و قابل اتکا تبدیل شوند.

برای اینکه چنین تأثیری روی مخاطبین بگذارید، یک استراتژی جالب وجود دارد و آن هم شروع همکاری و مشارکت با سازمان‌های دولتی یا خصوصی فعال در زمینه بازاریابی سبز می‌باشد. با این کار در وهله اول شما به عنوان یک تجارت که سلامت سیاره زمین برایش اهمیت دارد تلقی می‌شوید. مزیت بعدی این است که با این کار شما پتانسیل ورود به بازارهای بزرگ این نوع بازاریابی را به دست می‌آورید.

و نهایتاً مزیت خیلی خوب دیگری که ممکن است شامل شما شود، همکاری با سازمان‌های دولتی است. وقتی به این مرحله برسید، تجارت شما گواهینامه معتبر دریافت می‌کند و به یکی از مطمئن‌ترین منابع فعال در این حوزه تبدیل خواهید شد. به عنوان مثال برای این مورد می‌توان به شرکت Body Shop اشاره کرد که اولاً به هیچ وجه از محصولات حیوانی استفاده نمی‌کند و در ضمن، در مسیر آگاه‌سازی مردم از خطرات گرمایش جهانی زمین و مسائل مرتبط با محیط زیست فعالیت‌های زیادی دارد.

3. استراتژی قیمت‌گذاری سبز (Green Pricing)
قیمت‌گذاری در Green Marketing یکی از فاکتورهایی است که اگر به درستی پیاده‌سازی شود، تأثیر شگفت‌انگیزی در تصمیم‌گیری مصرف‌کنندگان خواهد گذاشت. اما اگر استراتژی مناسبی در این مورد نداشته باشید، یا مجبور هستید قیمت نهایی محصولاتتان را کاهش دهید و یا مشتریان زیادی را از دست بدهید.

بهترین کار این است که قیمت‌گذاری محصولات خود را با دلایل مهم موجود در استفاده از این نوع محصولات سبز پوشش دهید. برای مثال یک شرکت ساده آمریکایی که در فروش گاز طبیعی فشرده یا همان CNG فعالیت داشت، برای تبلیغات خود از سیاست جالبی استفاده کرد. این کمپانی روی مضرات سوخت‌های فسیلی و سوخت‌های رایج مثل بنزین و گازوئیل تأکید زیادی کرد.

این شرکت با ساخت یک تبلیغ منحصربه‌فرد و مقایسه این دو نوع سوخت که یکی طبیعی و بی‌ضرر و دیگری یک فرآورده مضر برای طبیعت است، بازخورد جالبی دریافت کرد. البته فراموش نکنید که برای این اقدامات نباید به صورت مغرضانه عمل کنید تا مخاطبین شما فکر کنند تبلیغات شما از روی غرض‌ورزی و تخریب رقبا صورت گرفته است.

4. استراتژی لجیستیک سبز (Green Logistics)
لجیستیک که در فارسی آن را مدیریت جریان کالا نیز می‌نامند، به فرآیندهای تدارکات محصولات و کالاها گفته می‌شود. در فرآیندهای لجیستیک، محصولات از انبار به صورت بسته‌بندی شده درآمده و آماده ارسال می‌شوند. درواقع این بخش شامل استفاده از مواد اولیه مناسب برای بسته‌بندی و نوع آن بسته‌بندی‌ها می‌باشد. در مورد این استراتژی شما باید قبل از هرچیز از مواد قابل بازیافت استفاده کنید.

برای بسته‌بندی محصولات هم باید به دو نکته دقت کنید. نکته اول، استفاده حداقل از چسب و مواد چسبنده شیمیایی و یا غیرارگانیک است و نکته دوم راحت باز شدن این بسته‌بندی‌ها توسط مشتریان می‌باشد. تا جایی که می‌توانید از استفاده از مواد یا روکش‌های پلاستیکی اجتناب کنید و از روش‌های مدرن و طبیعی برای بسته‌بندی‌های سبز بهره بگیرید.

فروشگاه آمازون با راه‌اندازی یک سیستم لجیستیک بزرگ به نام Frustration-Free packaging قدم جالبی در این زمینه برداشته است. کالاهایی که در این سیستم بسته‌بندی می‌شوند، با کمترین مقدار چسب و مواد پلاستیکی تهیه می‌شوند و از آن مهم‌تر به راحتی قابل باز شدن بوده و همچنین قابل بازیافت نیز می‌باشند.

خوشبختانه چنین رویکردهایی در ایران نیز استفاده می‌شود. دیجی‌کالا چند سالیست که سیستم لجیستیک خود را تغییر داده و به جای استفاده از پاکت‌های پلاستیکی، از جعبه‌های قابل بازیافت برای بسته‌بندی محصولاتش استفاده می‌کند. همچنین کترینگ‌ها و رستوران‌های بسیار زیادی نیز ظروف پلاستیکی را کنار گذاشته و به جای آن از ظروف آلومینیومی کم‌ضرر و یا لیوان‌های کاغذی که از فرآورده‌های گیاهی تولید شده‌اند استفاده می‌کنند.

5. استراتژی دفع مواد ضایعاتی سبز (Green Disposal)
آخرین و یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های بازاریابی سبز، استراتژی مربوط به دفع ضایعات باقی‌مانده از روند تولید کالاها است. این استراتژی به ما می‌گوید که استفاده از منابع طبیعی و سبز نه تنها در تولید محصولات، بلکه در بحث دفع باقی‌مانده آن‌ها نیز به چه مقدار اهمیت دارند. اگر مواد اولیه شما طبیعی باشند، بعد از تولید محصولات می‌توانید مواد باقی‌مانده را به راحتی و بدون اینکه به طبیعت و محیط زیست آسیبی برسانید مجدداً بازیافت کنید! بازیافت مواد طبیعی هیچکدام از ضررها و آلودگی‌های مواد پلاستیکی و شیمیایی برای انسان‌ها را نیز ندارند.

سبزشویی چیست و چه ارتباطی با بازاریابی سبز دارد؟
با یک تعریف ساده باید گفت سبزشویی در بازاریابی سبز، معادل همان پول‌شویی در بازاریابی‌های دیگر است! متأسفانه حتی در چنین اقدامات خیرخواهانه و طبیعت‌گرایانه‌ای نیز شرکت‌ها و کمپانی‌های سودجوی زیادی پیدا می‌شوند که تحت هر شرایطی فقط به فکر جیب خودشان باشند.

شرکت‌های زیادی هستند که با عنوان فعالیت در این نوع کسب‌وکار خودشان را به مخاطبین معرفی می‌کنند، اما در پشت پرده با نابود کردن طبیعت و استفاده از مواد مضر برای محیط زیست، سودهای کلانی به جیب می‌زنند. درواقع به فرآیند گول زدن و تحریک مصرف‌کنندگان با شعارهای سبز و تظاهر به فعالیت به عنوان یک حامی محیط زیست و عمل نکردن به این وعده‌ها، سبزشویی گفته می‌شود.

مثال ساده‌ای که در این مورد می‌توان به آن اشاره کرد، فروشگاه‌ها و شرکت‌هایی هستند که با ادعای تولید محصولات بی‌خطر و سازگار با محیط زیست، محصولاتی را تولید می‌کنند که نه تنها از مواد ارگانیک تولید نشده‌اند، بلکه برای محیط زیست نیز کاملاً مضر هستند. معمولاً دست چنین کمپانی‌هایی خیلی زود رو می‌شود. حداقل اقشار تحصیل‌کرده جامعه گول چنین شرکت‌هایی را نمی‌خورند. نمونه‌های زیادی از شرکت‌های فعال در حوزه سبزشویی وجود دارد که بعد از مدتی کوتاه و بعد از سلب اعتماد از مخاطبین، به شدت ورشکست شدند. 

نمونه فعالیت‌های بازاریابی سبز
در ادامه به بعضی از روش‌های بازاریابی سبز که توسط شرکت‌های مختلفی ابداع و یا استفاده می‌شوند اشاره می‌کنیم:

• حذف فاکتورها و اطلاع‌رسانی‌های کاغذی و جایگزین کردن آن‌ها با سیستم‌های دیجیتالی

• حذف کمدها و کیس‌های قدیمی و نگه‌داری اسناد و مدارک به صورت دیجیتالی در کامپیوترها

• جایگزین کردن ظروف کاغذی یا کاهی با ظروف پلاستیکی

• استفاده کمتر از دستگاه‌های ماشینی برای طبخ غذا یا نوشیدنی

• استفاده از جوهر خودکارهای نسل جدید که با محیط زیست سازگار هستند

• استفاده از منابع تولید انرژی سبز و سازگار با محیط زیست مثل پنل‌های خورشیدی، توربین‌ها یا آسیاب‌های بادی و ...

• استفاده از مواد بازیافتی و دوباره استفاده از آن‌ها در چرخه‌های تولید محصول

• جایگزین کردن محصولات ارگانیک غذایی با محصولات غیرطبیعی (برای مثال استفاده از روغن‌های گیاهی به جای روغن‌های حیوانی که هم برای سلامتی بهتر هستند و هم برای محیط زیست)

نمونه کمپانی‌های فعال در بازاریابی سبز و نوع فعالیت‌های آنان
 
1. کمپانی Patagonia
Patagonia یک شرکت تولید لباس‌های ورزشی است که به خاطر استفاده از منابع طبیعی و پایدار در تولید پوشاک معروف شده است. البته این شرکت اقرار کرده است که از روی اجبار مجبور به استفاده خیلی محدود از سوخت‌های فسیلی در روند تولید پوشاک‌هایش استفاده کرده است. این کمپانی اعلام کرده برای این مورد نیز راهکارهایی دارد که در حال آزمایش روی آن‌هاست. اما حداقل در حال حاضر، محصولات تولید شده این شرکت طبیعی بوده و با محیط زیست سازگار هستند.

2. کافی‌شاپ‌های زنجیره‌ای Starbucks
کمپانی معروف استارباکس که تولید کننده انواع نوشیدنی‌های کافه‌ای است، در سال 2005 گواهینامه LEED (مخفف Leadership in Energy and Environmental Design) که یکی از مهم‌ترین گواهینامه‌های معتبر در این زمینه است، به یکی از اولین کافه‌هایی تبدیل شد که تمامی محصولاتش ارگانیک بودند. برنامه‌ریزی‌های این کمپانی بسیار امیدوارانه است. قرار است تا سال 2020 این کمپانی حتی کوچک‌ترین استفاده‌ای از پلاستیک در روند تولید و سرو کافه‌هایش نداشته باشد. همچنین استارباکس اعلام کرده که تا سال 2025 بیشتر از 10 هزار فروشگاه سازگار با محیط زیست در کل دنیا افتتاح خواهد کرد. استارباکس از اولین کافه‌رستوران‌هایی بود که از ظروف کاغذی و طبیعی به جای ظروف پلاستیکی استفاده کرده است.

3. کمپانی Johnson and Johnson
این کمپانی به عنوان دومین کمپانی بزرگ آمریکایی در زمینه استفاده از انرژی‌های خورشیدی شناخته می‌شود. این شرکت طی دو دهه اخیر فعالیت‌های تحقیقاتی بسیاری در این زمینه انجام داده است و روش‌های خیلی خوبی برای استفاده صحیح از انرژی خورشیدی توسعه داده است. نتیجه زحمات و تلاش‌های این کمپانی، کاهش چشم‌گیر مقدار مواد ضایعاتی و مضر برای طبیعت و همچنین کاهش بسیار زیاد مصرف انرژی‌های فسیلی بوده است. در سال 2011 این کمپانی اعلام کرد برنامه‌ای طولانی مدت برای تبدیل شدن به برترین کمپانی سازگار با محیط زیست را دارد.

4. کمپانی IKEA
برند معتبر IKEA یکی از فعال‌ترین شرکت‌ها در حوزه بازیافت محصولات و استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر است. جالب است بدانید 90% ساختمان‌های این کمپانی در نقاط مختلف دنیا با پنل‌های خورشیدی پوشانده شده است. IKEA هزاران مزرعه در ارتفاعات نقاط گوناگون در کشورهای مختلف ایجاد کرده و در آن‌ها از توربین‌های پیشرفته بادی برای تولید انرژی پاک بهره گرفته است. از دیگر اقدامات تحسین‌برانگیز این کمپانی می‌توان به گسترش جنگل‌ها اشاره کرد. این شرکت تا کنون میلیون‌ها درخت و صدها جنگل در کره زمین ایجاد کرده است.

5. کمپانی پوشاک Timberland
کمپانی معروف Timberland که به خاطر تولید پوشاک باکیفیت مشهور است، یکی دیگر از نمونه کمپانی‌های فعال در این زمینه است. ممکن است شما حتی متوجه این موضوع هم نشده باشید اما تقریباً بیشتر از 80% محصولات این کمپانی با عناصر طبیعی و مواد ارگانیک تهیه شده اند. Timberland همچنین یکی از حامیان بزرگ کمپین LOHAS می‌باشد و کمک‌های زیادی به این کمپین کرده است. مدیریت این شرکت اعلام کرده تا پایان سال 2020 تمامی محصولات این کمپانی کاملاً طبیعی و سازگار با محیط زیست خواهند بود.

6. کمپانی Method
شرکت Method یکی از جالب‌ترین شرکت‌های فعال در زمینه تولید محصولات شوینده نسل جدید است که برخلاف اغلب کمپانی‌های دیگر، محصولات این شرکت همگی طبیعی و غیرسمی هستند. این شرکت همچنین مدعی شده محصولاتش قابل بازیافت و قابل استفاده مجدد نیز هستند. این شرکت آزمایشگاه‌های بزرگی برای تست سلامت و کیفیت محصولات دارد که در آن‌ها متخصصین و شیمی‌دانان زیادی فعالیت دارند. قبل از اینکه مواد شوینده این کمپانی وارد بازار شوند، ابتدا در این آزمایشگاه‌ها تست شده و سالم بودن و بی‌خطر بودن آن‌ها تأیید می‌شود.

7. کمپانی‌های Coca-Cola و Pepsi
کمپانی کوکاکولا یک کمپین جالب راه‌اندازی کرد که در آن استفاده از پلاستیک برای بطری‌ها را کاهش و به نزدیک صفر رسانده ‌است. این کمپانی در نظر دارد تا از بطری‌های گیاهی جدیدی استفاده کند که به جز کم‌خطر بودن برای سلامتی انسان، از لحاظ زیست‌محیطی نیز بدون مشکل هستند. کوکاکولا قرار است تا سال 2020 این کمپین را به صورت کامل عملی کرده و سیستم لجیستیک جدیدش را با سیستم پیشین جایگزین کند. در طرف مقابل، بزرگ‌ترین رقیب این کمپانی یعنی Pepsi نیز بیکار نشسته است و با ایجاد یک طرح جالب و البته انحصاری و مخفی، به تولید محصولات با صرف انرژی کمتر و به خصوص منابع آبی کمتر روی آورده است.

ارتباط بازاریابی سبز با بازاریابی اینترنتی در چیست؟
خوشبختانه فعالیت در تجارت آنلاین به صورت پیش‌فرض کمک بزرگی به بازاریابی سبز کرده است. از حذف فاکتورهای کاغذی و تسریع روند خرید و فروش‌ها بدون نیاز به صرف انرژی یا مسائلی از این قبیل، بازاریابی دیجیتالی را به یکی از برترین انواع بازاریابی تبدیل کرده است. همچنین این روزها کمپانی‌های زیادی در بحث بازیافت محصولات دیجیتالی و الکترونیکی فعالیت می‌کنند. بازاریابی اینترنتی همچنین به خاطر سیستم پیشرفته مکاتبات مدرن، نیاز به نامه‌نگاری‌های قدیمی و مصرف کاغذ را کاهش داده است. این بازاریابی همچنین به سازمان‌های بزرگ مثل بانک‌ها نیز این امکان را داده است تا با ارائه اپلیکیشن‌های مختلف، از رفت و آمد کاربران به بانک‌ها تا حد امکان جلوگیری کنند و هرگونه نیاز به تخریب جنگل‌ها برای تولید مواد مایحتاج این نوع کسب‌وکارها به حداقل ممکن برسد.

بازاریابی سبز چیست؟

چطور بدون فعالیت در این حوزه می‌توان به این کمپین جهانی کمک کرد؟
ما به عنوان انسان‌ها و وارثان این سیاره، باید از آن محافظت کرده و از هر راهی که می‌توانیم در حفظ سلامت آن بکوشیم. حتماً لازم نیست که فعالیت‌های تجاری در این زمینه داشته باشیم تا خودمان را جزوی از این کمپین جهانی بدانیم. حتی اگر شغل شما چیز دیگریست و یا یک بازاریابی کاملاً اینترنتی دارید، هنوز هم می‌توانید تأثیر بالقوه‌ای در این اقدام مثبت داشته باشید.

بهترین پیشنهاد این است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق پلتفرم‌های مختلف مثل وب‌سایت یا شبکه‌های اجتماعی اقدام به تولید محتوا در مورد این نوع بازاریابی کرده و مصرف‌کنندگان و تجارت‌های دیگر را به استفاده از این نوع بازاریابی تشویق کنیم. فراموش نکنید چنین کاری باعث می‌شود تا شما از دید کاربران یک برند با اعتبار و مسئولیت‌پذیر به نظر برسید. در نتیجه، با انجام چنین کارهایی می‌توانید هم پیام‌های زیست‌محیطی منتشر کرده و به آگاهی بیشتر مردم کمک کنید و هم برند خودتان را از این طریق معتبر کنید.

نتیجه‌گیری

با آلودگی‌های تولید شده توسط انسان‌ها، کره زمین در خطر جدی قرار دارد. بازاریابی‌هایی مثل بازاریابی سبز از معدود راه‌های نجات این سیاره است و ما به عنوان خریدار یا فروشنده، می‌توانیم در این روند سهم مثبتی داشته باشیم. جدا از این مسئله، Green Marketing مصداق بارز جمله یک تیر و چند نشان است. اگر بتوانیم به خوبی از این بازاریابی برای کسب‌وکارمان استفاده کنیم، هم به زمین، طبیعت و آینده این سیاره کمک کرده‌ایم و هم از طریق تولید محصولات ارگانیک، فروش خوبی را برای تجارتمان تضمین کنیم.

کسب و کار اینترنتی...
ما را در سایت کسب و کار اینترنتی دنبال می کنید

برچسب : بازاریابی سبز, نویسنده : bahar jazbmarketing بازدید : 229 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 19:15

وقتی بحث بازاریابی آنلاین در میان باشد، همه می‌دانیم که سرچشمه این نوع تجارت از کجا نشأت گرفته است. بدون هیچ تردیدی باید گفت نقش موتورهای جستجو به ویژه Google در روند گسترش و توسعه بازاریابی‌های دیجیتالی و اینترنتی به شدت زیاد می‌باشد. شاید اگر بگوئیم بازاریابی اینترنتی امروزی مدیون همین موتورهای جستجو است دروغ نگفته باشیم.

اما جالب است که بعد از بیشتر از دو دهه از فعالیت موتورهای جستجو، هنوز بسیاری از افراد حتی تعداد زیادی از افراد مشغول در حوزه‌های بازاریابی و تجارت به خوبی درک صحیحی از این مسئله ندارند و گوگل را هنوز هم فقط یک سایت جستجوی معمولی می‌دانند.

در این مقاله از وب‌سایت مدیروب تصمیم گرفته‌ایم تا مبحث بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) را از نگاهی اجمالی بررسی کرده و جوانب مختلف آن را مطرح کنیم. با مطالعه این مقاله شما درک کامل و درستی از موضوع موتورهای جستجو و امکان بازاریابی با آن‌ها به دست خواهید آورد. این اطلاعات به قدری مفید و حیاتی هستند که می‌توانند تجارت شما را دگرگون کنند! پس اگر می‌خواهید با قدرتمندترین ابزار موجود در بحث بازاریابی آنلاین، کسب‌وکار خود را رونق دهید مطالعه این مقاله را از دست ندهید.

آمار و ارقام جالب از موتورهای جستجو و بازاریابی آن‌ها
اجازه دهید قبل از شروع این مبحث، ابتدا با چند آمار و ارقام واقعی به شما نشان دهیم که چرا بازاریابی موتورهای جستجو مهم‌ترین و مؤثرترین راه رسیدن به موفقیت در بازاریابی اینترنتی است.

ابتدا کمی اطلاعات جالب از گوگل، بزرگترین موتور جستجوی جهان بخوانید :

گوگل بیشتر از 92 درصد سهم موتورهای جستجوی جهان را در اختیار دارد.
بیشتر از 90 درصد درآمد کمپانی گوگل از طریق فروش پکیج‌های تبلیغاتی در Google AdWords و YouTube است.
ارزش تخمین‌زده شده گوگل در مارکت فعلی چیزی نزدیک به 740 میلیارد دلار است و بعد از کمپانی های Apple ، Microsoft و Amazon در مقام چهارم قرار دارد.
گوگل نزدیک به 200 کمپانی مختلف را در زیرمجموعه خود مدیریت می‌کند.
این کمپانی فقط در سال 2017 نزدیک به 95 میلیارد دلار از تبلیغاتش به دست آورد! گفته می‌شود این مبلغ طی سال‌های 2018 و 2019 با افزایش 5 الی 15 درصدی همراه بوده است.
سرویس ایمیل گوگل (Gmail) بیشتر از 27% از سهم کلاینت‌های ایمیلی دنیا را به خود اختصاص داده است.

در ادامه برخی از جالب‌ترین آمار مربوط به بازاریابی موتورهای جستجو را مرور می‌کنیم :

با شروع سال 2019 وب‌سایت معتبر Inteet Live Stats اعلام کرد که به صورت روزانه بیش از 5.5 میلیارد جستجو در موتور جستجوی گوگل صورت می‌گیرد. این یعنی بیشتر از 63 هزار جستجو در هر یک ثانیه!
سهم مرورگرهای موبایلی طی سال ‌های گذشته افزایش خیره‌کننده‌ای داشته است. طبق گزارشات رسمی، بیشتر از 60% از جستجوها از طریق موبایل‌ها صورت می‌گیرد.
طی سال گذشته، بیشتر از 53% از تبلیغات کلیکی توسط موبایل‌ها و تبلت‌ها کلیک خورده‌اند.
بیشترین سوددهی از بازاریابی موتورهای جستجو برای فروشگاه‌های اینترنتی است که با این بازاریابی فروش خود را 10 برابر کرده‌اند!
افزایش استفاده از تبلیغات PPC باعث شده تا در سال جاری به طور میانگین 7 درصد از سهم جستجوهای ارگانیک کمتر شود.
با حذف لیست جداگانه تبلیغات و قرارگیری لینک تبلیغات در بالای لینک‌های معمولی در گوگل، نرخ کلیک‌ها به مقدار زیادی بیشتر شده است.
جستجوی صوتی (Voice Search) در حال گسترش هرچه بیشتر می‌باشد. به همین خاطر توصیه می‌شود کلمات کلیدی انتخاب شده برای تبلیغ واضح، خوانا و به طوری باشند که تلفظ آن‌ها ساده باشد.
85% از بازدیدهای کاربران صفحات اول تا سوم موتورهای جستجو است. صفحات بعدی فقط سهمی نزدیک به 15% دارند. این یعنی اگر قرار است چیزی از موتورهای جستجو گیر شما بیاید در صفحات اول تا سوم (به ویژه صفحه اول) است.
بیشتر از 70% از کسب‌وکارهای اینترنتی که از بازاریابی SEM استفاده کرده‌اند سودآوری مستقیمی از این روش داشته اند.
81% از کاربران اینترنتی سایت‌های جدید را فقط از طریق جستجو در موتورهای جستجو پیدا می‌کنند.
ده نتیجه اولی که در صفحه اول نتایج جستجوها قرار دارند سهمی نزدیک به 80% از کلیک‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. از همین ده نتیجه، 3 یا 4 لینک اول بیشتر از 60% سهم کلیک‌ها را در اختیار دارند.
بازگشت سرمایه (ROI) در بازاریابی با موتورهای جستجو بسیار زیاد است.

بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) چیست؟
بازاریابی (با) موتورهای جستجو یا Search Engine Marketing که آن را به صورت حروف اختصاری SEM می‌شناسند، به فرآیند استفاده از موتورهای جستجو و ابزارهای جانبی آن‌ها به منظور کسب رتبه بهتر، افزایش بازدید سایت و به دنبال آن افزایش فروش و سودآوری گفته می‌شود. اولین فاکتور اساسی و هدفی که در این مبحث دنبال می‌شود، رسیدن به جایگاه‌های اول در صفحات موتورهای جستجو یا همان SERPs است.

به همین خاطر تمرکز وب‌مسترهای حرفه‌ای روی استفاده صحیح از SEM است تا بتوانند با قرار دادن لینک سایت خود را صفحات اول نتایج جستجوها، ده‌ها برابر بیشتر به چشم بی‌آیند و مخاطبین به مراتب بیشتری داشته باشند. بسیاری از افراد فعال در این حوزه بازاریابی SEM و SEO (بهینه سازی موتورهای جستجو) را در حقیقت یک چیز می‌دانند اما نکته اصلی اینجاست که سئو (SEO) یکی از چند روش اصلی این بازاریابی و به عبارتی مهم‌ترین راهکار در کنار دیگر روش‌های SEM می‌باشد که در ادامه با جزئیات بیشتری این مسائل را بررسی خواهیم کرد.

تاریخچه بازاریابی موتورهای جستجو
اصطلاح بازاریابی با موتورهای جستجو (Search Engine Marketing) ابتدا در سال 2001 توسط آقای Danny Sullivan که یک کارآفرین و ژورنالیست آمریکایی است استفاده شد. این تکنولوژیست زمانی که در یکی از مقالات معتبر خود در مورد موتورهای جستجو، سئو و تبلیغات کلیکی صحبت می‌کرد گفت که مجموعه این‌ آیتم‌ها در پکیجی به نام بازاریابی موتورهای جستجو قرار می‌گیرند.

در دهه 90 میلادی و با شروع گسترش آهسته و پیوسته اینترنت در دنیا، کم کم کمپانی‌های مختلف به سراغ طراحی و اجرای سایت‌های خود کردند. درست در همین زمان موتورهای جستجو نیز در حال توسعه و پیشرفت بودند. در حقیقت می‌توان گفت دهه نود میلادی انقلاب صنعتی اینترنت و آغاز کسب‌وکارهای آنلاین بود. اما با این حال عدم وجود انسجام کافی و در دسترس نبودن اطلاعات لازم برای کاربران، کمی کار را برای تجارت‌ها سخت کرده بود.

با شروع فعالیت موتورهای جستجو، این مسئله با سهولت خیلی بیشتری حل شد. موتورهای جستجو به مردم کمک می‌کردند که خیلی سریع و راحت اطلاعات لازم خود را از دنیای اینترنت پیدا کنند. روش ابتدایی این موتورها کمی با سیستم امروزی متفاوت بود. موتورهای جستجو درواقع یک واسطه مجازی بودند که از طریق آن‌ها، کمپانی‌ها و کسب‌وکارهایی که سایت داشتند، اطلاعات خود را در آن‌ها قرار می‌دادند تا کاربران بتوانند با جستجوی آن اطلاعات به این سایت‌ها برسند.

موتورهای جستجو کم کم مدل‌های جدیدتری از کسب‌وکارهای آنلاین را فراهم آوردند و باعث شدند بستری مستعد برای سرمایه‌گذاری در دنیای مجازی برای تجارت‌ها آغاز شود. به عنوان مثال، شرکت Open Text در سال 1996 برای اولین بار سیستم ابداعی PPC یا تبلیغات کلیکی (پرداخت به ازای کلیک) را معرفی کردند که به سرعت مورد توجه قرار گرفت. دو سال بعد در سال 1998 سایت Goto.com که البته نام خود را به Overture تغییر داد نیز این سرویس را راه‌اندازی کرد. این شرکت در سال 2003 توسط کمپانی Yahoo خریداری شد و به سیستم یکپارچه موتور جستجوی یاهو اضافه شد.

اما قبل از اینکه یاهو بخواهد این کار را انجام دهد، این کمپانی Google بود که در سال 2000 اولین سیستم جامع تبلیغات PPC را به نام Google Adwords ابداع کرده و به عنوان اولین موتور جستجویی که این امکان را فراهم‌سازی کرده بود شناخته شد.

این تجارت طی سال‌های بعدی آنقدر پیشرفت کرد که در سال 2007 به مهم‌ترین کانال درآمدزایی موتورهای جستجو تبدیل شد. گوگل که لحظه به لحظه سیستم‌های انحصاری خود را بهبود می‌بخشید، کار را برای دو موتور جستجوی بزرگ دیگر یعنی Yahoo و Microsoft بسیار سخت کرد. این دو کمپانی به منظور کاهش فشار و گرفتن قدرت از گوگل با یکدیگر مشارکت کرده و یک سیستم به نام The Yahoo! & Microsoft Search Alliance در سال 2010 ایجاد کردند. این مشارکت به ساخت و توسعه موتور جستجوی Bing توسط مایکروسافت انجامید که از موتور یاهو قدرت می‌گرفت.

حتی این مشارکت هم نتوانست کاری را از پیش ببرد. گوگل نه تنها شکست نخورد، بلکه با توسعه هرچه بیشتر موتور جستجوی خود و از آن مهم‌تر تولید و عرضه ابزارهای کارآمد مثل Google Analytics جایگاه خود را بیش از پیش ثبات بخشید. به جز این موارد، الگوریتم‌های گوگل نیز مواردی هستند که به تبدیل کردن این موتور جستجو به هوشمندترین و مهم‌ترین پایگاه اینترنتی کمک بسیار زیادی کرده‌اند.

SEO یا PPC؟ کدام یک بهتر است؟
همانطور که اشاره شد، بازاریابی SEM دارای دو بخش اصلی است. به عبارت دیگر باید گفت که این نوع بازاریابی در دو شیوه کلی پیاده‌سازی می‌شود. این دو روش شامل بهینه‌سازی موتورهای جستجو (Search Engine Optimization) یا سئو و روش‌های پرداختی و تبلیغاتی (به طور کلی کمپین‌های PPC) است. هر دوی این روش‌ها می‌توانند وب‌سایت شما را به صفحات اول نتایج جستجوها بیاورند. اما نکته اصلی اینجاست که به خاطر گستردگی بسیار زیاد مبحث SEO کارشناسان این حوزه آن را یک مقوله انحصاری و جداگانه می‌دانند اما حقیقت این است که سئو بدون موتورهای جستجو معنی نخواهد داشت.

روش SEO سرعت کمتری در نتیجه‌گیری دارد اما پایداری آن بسیار بیشتر از حالت تبلیغات است. این روش حرفه‌ای و تخصصی است و برای انجام آن باید اصول و استراتژی‌های متعددی را دنبال کرد. اما در طرف مقابل، روش تبلیغاتی یا همان PPC برخلاف SEO یک روش سریع برای نتیجه‌گیری است اما پایداری آن موقتی است و به محض اتمام بازه زمانی، تبلیغات سفارش شده حذف می‌شود. همچنین برای این روش فقط کافیست که هزینه کرد و تبلیغات را سفارش داد. این مورد کمی دقت و نکته‌سنجی لازم دارد اما بسیار ساده‌تر از روش SEO است.

با این تفاسیر و با توجه به این توضیحات باید اذعان داشت که بسته به نوع فعالیت تجاری شما و یا انتخاب‌های شما، می‌توان از هر دو روش استفاده کرد. بعضی از کارفرمایان و کارآفرینان ترجیح می‌دهند تا با سرمایه‌گذاری و هزینه کردن برای تبلیغات در موتورهای جستجو وب‌سایت یا شبکه خود را مشهور کنند. آن‌ها معمولاً استراتژی‌های تبلیغاتی بلندمدتی دارند و برای این بخش سرمایه تقریباً زیادی در نظر می‌گیرند. اما در طرف مقابل لزوم چندانی برای استفاده از تکنیک‌های سئو ندارند.

این روش برای کسب بازدیدکنندگان جدید فقط تا زمانی جوابگو است که شما به صورت مداوم این تبلیغات را تمدید کنید. البته شاید با ارائه اطلاعات مناسب و محصولات خوب و بعد از اینکه از این طریق توسط مخاطبین شناخته شدید، بتوانید مشتریان ثابت پیدا کنید. اما روش سئو نه تنها بازدیدکنندگان جدید، بلکه مخاطبین ثابت نیز برای شما فراهم می‌کند. سئو روش پیشنهادی برای معرفی تمام بخش‌های یک سایت به موتورهای جستجو است. این مبحث خود زیرمجموعه‌های زیادی از جمله بازاریابی محتوا را در خود جای می‌دهد. اما شما در نوع تبلیغات PPC فقط می‌توانید یک یا چند کلمه محدود را در صفحات جستجو تبلیغ کنید. این یعنی اگر بخواهید هر محصول یا هر صفحه از سایت خود را به صفحات اول جستجوها بیاورید، باید جداگانه برای آن‌ها تبلیغ سفارش دهید.

اصطلاحات رایج بازاریابی موتورهای جستجو
در این نوع بازاریابی اصطلاحات و موارد متنوعی دیده می‌شوند که اغلب آن‌ها به صورت حروف اختصاری شناسایی می‌شوند. پس بهتر است با این اصطلاحات یا حداقل مهم‌ترین آن‌ها آشنا باشید تا در صورت برخورد با چنین لغاتی بدانید آن‌ها چه معنی و مفهومی دارند. در ادامه لیست مهم‌ترین اصطلاحات و واژه‌های به کار رفته در این نوع بازاریابی را به شما معرفی می‌کنیم.

SEM یا Search Engine Marketing : بازاریابی با موتورهای جستجو
SEO یا Search Engine Optimization: بهینه سازی موتورهای جستجو
SMM یا Social Media Marketing: بازاریابی و جذب بازدید از طریق تبلیغات یا کمپین‌های مربوط به بازاریابی با شبکه‌های اجتماعی
تأثیرپذیری (Impression) : تعداد دفعات نمایش داده شده تبلیغ شده روی یک صفحه نمایش. این مورد فقط به تعداد دفعات نمایش داده شده مربوط است و اگر یک بازدیدکننده آن را نبیند یا به آن توجهی نکند نیز تفاوتی ندارد.
PPC یا Pay-per-Click: مقدار مبلغ پرداخت شده به ازای هر کلیک دریافتی از سوی مخاطبین (این مورد با نام CPC یا Cost-per-Click نیز شناخته می‌شود و در واقع هر دو اصطلاح یک معنی دارند.)
CPM یا Cost per Million Impressions: پرداخت هزینه به ازای دیده شدن در مقیاس حجیم
CTR یا Click Through Rate: نرخ کلیک یا مقدار کلیک‌های دریافتی و ورودی‌هایی که از طریق موتورهای جستجو به سمت صفحه یا صفحاتی از سایت شما هدایت می‌شوند.
SERP یا Search Engine Resutls Page: صفحه نتایج موتورهای جستجو
مقاله مرتبط: اصطلاحات گوگل ادوردز که برای تبلیغات در آن باید بدانید

آیا برای راه‌اندازی یک کمپین کارآمد SEM توجه به SEO ضروریست؟
اگرچه یکی از مهم‌ترین فاکتورهای بازاریابی موتورهای جستجو سیستم‌های تبلیغات کلیکی آن‌ها است، اما اگر قرار باشد که بدون توجه به نکات و استراتژی‌های سئو یک سایت طراحی کنید و بخواهید آن را در SEM معرفی کنید بهتر است این کار را نکنید چون فقط زمان، انرژی و بودجه خود را هدر خواهید داد!

سئو مبحثی نیست که صرفاً به یک سری تکنیک برای بهبود رتبه و جایگاه سایت شما خلاصه شود؛ بلکه این مبحث یک علم چندجانبه برای استفاده از تمام پتانسیل‌های یک وب‌سایت است. جالب است بدانید خیلی از وب‌مسترها به اشتباه فکر می‌کنند که سئو فقط یعنی رتبه بهتر اما واقعیت این است که رتبه فقط یکی از فاکتورهای یک کمپین سئو است. این نوع تفکر اشتباه باعث می‌شود تا خیلی از سایت‌ها صرفاً برای همین مسئله رتبه تلاش کنند و پیامدهای نامناسب آن گریبان‌گیر خیلی از صاحبین مشاغل شده است.

ما بارها و بارها در بخش‌های مختلف مدیروب اعلام کردیم که سئوی واقعی یعنی جلب توجه و برطرف‌سازی نیازهای مخاطبین! اینکه صرفاً به جایگاه خوب در موتورهای جستجو برسید برای شما آب و نون نخواهد شد. با توجه به این صحبت‌ها، می‌توان اینطور برداشت کرد که سئو مجموعه‌ای از آیتم‌ها، استراتژی‌ها، راهکارها و ابزارهایی است که یک سایت را از چندین جهت بهبود بخشد.

مسلماً یک طراحی مناسب و کاربرپسند، سرعت بارگذاری بالا، ریسپانسیو بودن و سازگاری با موبایل‌ها و مسائلی از این قبیل همگی فاکتورهایی هستند که یک سایت موفق باید آن‌ها را داشته باشد. این فاکتورها همگی زیرمجموعه تکنیک‌ها و نکات SEO هستند. بنابراین در پاسخ به سؤالی که در عنوان این بخش پرسیده شد باید بگوئیم بله! شما برای راه‌اندازی یک کمپین SEM باید یک سایت سئو شده داشته باشید. مگر اینکه به بازدیدهای لحظه‌ای کاربران بسنده کنید و یا با افزایش نرخ پرش (Bounce Rate) و در نهایت عدم سوددهی سایت خود مشکلی نداشته باشید!

اما بهترین روش و بهترین رویکرد در این زمینه چیست؟ مثل بزرگان رفتار کنید! قدرتمندترین کمپانی‌های دنیا که محتوای غنی و سئوی آن‌ها تقریباً بی‌نقص است نیز باز هم به سراغ تبلیغات SEM می‌روند! این کسب‌وکارهای موفق با ایجاد یک تعادل و بالانس بین SEO و SEM به بهترین نتیجه ممکن رسیده اند. چنین رویکردی در بسیاری از وب‌سایت‌های موفق از جمله برترین فروشگاه‌های اینترنتی ایران نیز به وضوح دیده می‌شود.

بنابراین به جای اینکه فقط و فقط روی سئو تمرکز کنید، می‌توانید با در نظر گرفتن یک بودجه معقول، بخشی از مسئولیت شناساندن خود به دیگران را به عهده بازاریابی SEM قرار دهید. اگر بتوانید یک مرز متعادل برای ایجاد یک بالانس بین این دو مورد بسازید شاهکار کرده اید!

هزینه‌های بازاریابی SEM به چه صورت است؟
به طور عمده هزینه‌های بازاریابی SEM در بخش تبلیغات متنی، تبلیغات کلیکی و یا تبلیغات تصویری موتورهای جستجو خلاصه می‌شوند که البته بیشترین سهم در اختیار تبلیغات PPC است. اما چیز جالبی که باعث می‌شود تا خیلی از کسب‌وکارها علاقه زیادی به سفارش تبلیغات حتی تبلیغات بلندمدت در گوگل داشته باشند سیستماتیک بودن آن است. گوگل رویکرد خاصی برای افزایش تعامل با مشتریانش دارد. این کمپانی با ارائه پکیج‌های تبلیغات کلیکی مخصوص به آن دسته از وب‌مسترهایی که کمپین‌های مفید تبلیغاتی راه‌اندازی کنند، به نوعی یک تخفیف ویژه برای آن‌ها در نظر می‌گیرد.

پکیج مورد نظر به این صورت است که ابتدا با قیمت پیش‌فرض ارائه می‌شود و سپس در صورتی که روند سفارش‌ها به طور منظم بوده و همچنین تبلیغات سفارش شده طبق اصول و استانداردها باشند، گوگل به آن تبلیغات تخفیف‌های متوالی می‌دهد. درواقع اگر به یکی از این مشتریان تبدیل شوید می‌توانید از پکیج‌های تبلیغاتی ویژه گوگل بهره‌مند شوید. به همین خاطر است که خیلی از افراد وقتی از این سیستم تبلیغاتی استفاده می‌کنند تا مدت‌ها آن را اولویت اصلی خود قرار می‌دهند.

در طرف مقابل اگر فکر می‌کنید با یک بار سفارش تبلیغ به موتورهای جستجو کار تمام شده است و یا به هر طریقی قوانین، اصول یا پیشنهادات گوگل را در نظر نگیرید، این کمپانی هم برای شما تسهیلات خاصی در نظر نمی‌گیرد. گوگل در بلاگ آموزشی و اطلاع رسانی خود اعلام کرده که اگر یک وب‌سایت دارید و می‌خواهید آن را از طریق تبلیغات گوگل به صفحه اول نتایج جستجوها بیاورید، برای دستیابی به بهترین نتیجه باید روی کیفیت، سئو و حتی شبکه‌های اجتماعی حساب باز کنید. ولی اگر صرفاً به دنبال تعدادی کلیک برای یک سایت معمولی هستید نباید توقع زیادی از بازدهی آن هم داشته باشید.

مزایای بازاریابی با موتورهای جستجو

در ادامه به مهم‌ترین مزایایی که بازاریابی SEM می‌تواند برای برندها و کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ داشته باشد اشاره می‌کنیم 

1. افزایش شهرت سریع نام تجاری در موتورهای جستجو
همانطور که اشاره شد، کمپین‌های سئو طولانی‌مدت و آهسته هستند. حتی فعالیت در شبکه‌های اجتماعی نیز نیاز به صرف زمان نسبتاً زیادی برای رسیدن به نتیجه ایده‌آل دارد. گوگل در این رابطه گفته که بازه زمانی مورد نیاز برای اضافه شدن یک وب‌سایت به سیستم رتبه‌بندی حرفه‌ای گوگل و قرارگیری در جایگاه‌های مناسب در نتایج جستجوها چیزی نزدیک به یک سال است. اگر کسب‌وکار تازه‌ای راه انداخته باشید، در این یک سال هیچ جایی نامی از شما برده نمی‌شود و باید خیلی آهسته و آرام خودتان را در موتورهای جستجو به دیگران معرفی کنید.

اما در بازاریابی SEM این مسئله مطرح نیست. اگر حتی یک روز از زمان ساخت و راه‌اندازی وب‌سایت شما نیز گذشته باشد می‌توانید با کمک تبلیغات کلیکی و بازاریابی موتورهای جستجو آن را به صفحه اول نتایج جستجوها بیاورید! به این طریق تجارت‌هایی که پیش از این هیچ بازدید و مخاطبی نداشتند می‌توانند با سرعت خیلی زیاد و تقریباً بدون هیچ زحمت و تلاشی برای طیف وسیعی از بازدیدکنندگان دیده شوند. اما باز هم تأکید می‌کنیم که قبل از ارائه تبلیغات، پیش‌زمینه‌های ضروری مثل داشتن یک سایت سریع، با کیفیت و همچنین محتوای مناسب را مد نظر قرار دهید تا تأثیر بسیار بیشتری از این بازاریابی دریافت کنید.

2. بازاریابی SEM می‌تواند به کسب درآمد سریع منجر شود
اگر استراتژی‌های مناسبی در تبلیغات خود اتخاذ کنید و با زمان‌بندی و محتوای ترغیب‌کننده اقدام به سفارش این تبلیغات کنید، خواهید دید که در همان روز ثبت و نمایش سفارش شما، بازدیدهای کاربردی و سوددهی مستقیم به سراغ شما می‌آیند. فروشگاه‌های بسیار زیادی از همین طریق در حال رقابت در دنیای اینترنت هستند و خیلی از آن‌ها هرگونه تبلیغات یا سرمایه‌گذاری‌های دیگر را کنار گذاشته و به سفارش تبلیغات کلیکی گوگل روی آورده‌اند.

استفاده از این سیستم به جز رعایت چند نکته و نیاز به استراتژی‌های تبلیغاتی خاص، هیچ دغدغه و سختی کاری برای تجارت‌ها ندارد. مسلماً گوگل بهترین منبع برای تبلیغات شماست و برای ثبت سفارشات خود در گوگل می‌توانید از ابزار جامع و حرفه‌ای Google AdWords استفاده کنید. البته راه و روش‌های متعدد دیگری هم برای تبلیغات در بستر اینترنت وجود دارد که شاید امتحان کردن آن‌ها هم خالی از لطف نباشد.

3. در بازاریابی SEM می‌توانید به اندازه توانتان هزینه کرده ولی نتیجه بگیرید
بازاریابی با موتورهای جستجو بسیار منعطف و مقیاس‌پذیر است. از کوچک‌ترین کسب‌وکارها گرفته تا کمپانی‌ها غول‌آسا می‌توانند با توجه به بودجه و مقدار نیاز خود از آن بهره مستقیم و تقریباً بدون هدررفت بگیرند. این سیستم بستری فراهم کرده تا حتی کسب‌وکارهای کوچک نیز بتوانند با حداقل بودجه سهمی در تبلیغات داشته باشند تا کم کم خودشان را توسعه داده و از طریق بازدیدها یا فروش‌های حاصل از این تبلیغات، برند خود را در ابعاد گسترده‌تری معرفی کنند. پس هیچ اجبار و نیازی برای هزینه‌های سنگین در ابتدای کار نیست و شما می‌توانید با کمترین بودجه کار خود را شروع کنید.

سپس با افزایش درآمد، مقدار تبلیغات را نیز به صورت صعودی بیشتر کنید تا تأثیرپذیری آن‌ها را بهبود دهید. فراموش نکنید که ارائه تبلیغات نیاز به استراتژی‌های خاصی دارد. ولی اگر به هر صورتی تبلیغ نامناسبی منتشر کردید و بازخورد مورد انتظار را ندیدید سریعاً آن را حذف کنید و یک تبلیغ بهتر با آن جایگزین کنید.

خوشبختانه ابزارهای تبلیغاتی گوگل و دیگر موتورهای جستجو قابلیت‌های بسیار خوبی برای وب‌مسترها دارند. شما در این ابزارها می‌توانید یک سقف برای بودجه خود در نظر بگیرید و آن را با توجه به سیستم محاسباتی قدرتمند این سیستم‌ها برای تبلیغات روزانه، هفتگی یا ماهیانه خود انتخاب کنید.

4. این بازاریابی در زمان مناسب مخاطبین مناسب را هدف قرار می‌دهد
دنیای اینترنت امروز نزدیک بیش از 3 میلیارد کاربر در سراسر دنیا دارد. طبق آمار، بیش از 93% از تجربه‌های کاربران در فضای اینترنت از موتورهای جستجو شروع می‌شود و بدیهی‌ست که موتورهای جستجو بیشترین سهم ممکن برای توزیع بازدیدها بین وب‌سایت‌ها را داشته باشند. معنی این حرف این است که هیچوقت نمی‌توانید بیشتر از مقدار ورودی‌هایی که می‌توان از موتورهای جستجو دریافت کرد را از منابع دیگر داشته باشید.

با یک سبک و سنگین کردن ساده می‌توان متوجه شد که موتورهای جستجو همان جایی هستند که مشتریان و یا کاربران مستعد تبدیل شدن به مشتری در آن حضور دارند. این را مطمئن باشید که در هر زمینه‌ای فعالیت داشته باشید، در لحظه چندین نفر در موتورهای جستجو در حال گشتن برای پیدا کردن چیزی مثل شما هستند!

با این تفاسیر، چه چیزی بهتر از اینکه با یک هزینه متناسب و معقول برای تبلیغات، به جای اینکه برای هزاران کاربرا غیرهدفمند چیزی را تبلیغ کنید، مستقیماً برای افرادی که آن‌ها نیز به دنبال شما هستند اقدام به نمایش تبلیغ خود کنید؟ با کمک بازاریابی SEM می‌توانید با هزینه‌ای کمتر نسبت به تبلیغات دیگر، درست برای کسانی که به محصولات یا سرویس‌های شما نیاز دارند تبلیغ شوید. به همین خاطر است که تبلیغات در موتورهای جستجو بهترین نوع تبلیغات اینترنتی یا هر نوع تبلیغاتی هستند! چون آن‌ها هدفمندترین نوع تبلیغات می‌باشند.

5. با بازاریابی موتورهای جستجو نام برند خود را مدام به مشتریان نمایش می‌دهید
وقتی تبلیغ شما توسط یک کاربر دیده شود و آن کاربر از طریق آن تبلیغ وارد سایت شما شده و یک خرید از شما داشته باشد، ممکن است به این فکر کنید که او همین خرید را انجام داده و پشت سرش را نیز نگاه نمی‌کند! بله در حالت عادی دقیقاً چنین اتفاقی ممکن است رخ دهد. اما حضور همیشگی شما در جلوی چشمان این نوع کاربران به صورت غیرارادی روی ضمیر ناخودآگاه آن‌ها تأثیر می‌گذارد! با کمک بازاریابی SEM و در کنار آن فعالیت‌های مفید در شبکه‌های اجتماعی و از آن مهم‌تر سئوی مناسب سایت، شما همیشه در مورد مبحثی که آن مشتری به دنبالش است جلوه می‌کنید!

این مورد را به اصطلاح "تقویت مجدد نام برند" می‌نامند. کافیست چندبار یک مشتری نام شما را ببیند تا به طور ناخودآگاه و مؤثری به سمت شما سوق پیدا کند. یکی از جالب‌ترین نکات دنیای تبلیغات همین مسئله است. شاید دقت کرده باشید که کمپانی‌های بزرگ و موفق جهان فقط و فقط با نمایش لوگوی خود در تبلیغات بزرگ و بیلبوردها و موارد اسپانسری این کار را با مخاطبین می‌کنند. چون آن‌ها تأثیری که برای جلب توجه مصرف‌کنندگان و اثبات کیفیت خود نیاز داشتند را قبلاً انجام داده‌اند و حالا فقط زمان تکرار کردن نامشان برای این دسته از افراد رسیده است. بارزترین مثال برای این مورد فقط نام یا لوگوی برندهای معتبر روی لباس‌های تیم‌های باشگاهی فوتبال است.

مردم به محض دیدن نامی که پیش از این با آن تعامل داشته و از آن خرید کرده اند، توجه‌شان به آن جلب می‌شود. حالا اگر شما بتوانید با ارائه محتوا، محصولات یا سرویس‌های جدیدتر بیش از پیش این مشتری را به وجد بیاورید شانس اینکه او به یک مشتری ثابت و وفادار تبدیل شود بسیار زیاد خواهد شد. نکته خیلی جالب دیگر این است که مشتریان به ویژه مشتریان سایت‌ها و فروشگاه‌های آنلاین، در حالت عادی تمایل زیادی برای مراجعه مجدد به سایتی که قبلاً از آن خرید داشته‌اند دارند. اما وقتی شما در دسترس آن‌ها نباشید، احتمال اینکه آن‌ها یک تب جدید روی مرورگر باز کرده و شخصاً نام سایت شما را در قسمت URL تایپ کرده و یا نام برندتان را جستجو کنند خیلی کمتر می‌شود. سعی کنید این مشتریان را از دست ندهید و با آفرها و پیشنهادات لحظه‌ای خاص و انحصاری هرطور که می‌توانید آن‌ها را به مشتریان ثابت تبدیل کنید.

6. در تبلیغات PPC و بازاریابی SEM فقط به ازای چیزی که سفارش می‌دهید هزینه می‌کنید
در تبلیغات معمولی و سنتی شما اقدام به ثبت سفارش تبلیغ خود برای نمایش در مقابل تعدادی از مخاطبین می‌کردید. برای این تبلیغات هیچ تضمینی از سوی سرویس‌دهنده تبلیغاتی مبنی براینکه شما به مقدار مشخصی بازخورد دریافت کنید وجود ندارد. این تبلیغات که احتمالاً تبلیغات تلویزیونی و بیلبوردهای شهری از مهم‌ترین آن‌ها هستند، صرفاً یک نمایش از محصول یا سرویسی است که ممکن است مخاطبین آن کوچک‌ترین تمایلی به آن نشان ندهند!

برای مثال ممکن است شما سازنده یا فروشنده یک نوع لباس خاص هستید. اگر بخواهید تبلیغ محصولات خود را در معرض دید همگان قرار دهید احتمالاً فقط برای 20 یا 30 درصد آن‌ها این تبلیغ جالب به نظر می‌رسد. مابقی به سرعت تبلیغ شما را نادیده خواهند گرفت. از همان 20 یا 30 درصد هم شاید 10 درصد تمایل به کسب اطلاعات بیشتر مثل قیمت و ... داشته باشند و مجدداً از همان 10 درصد شاید کمتر از 5 درصد آن‌ها به مشتری شما تبدیل شوند! با این حال این نوع تبلیغات هنوز هم درآمدزا هستند اما چه بخواهیم چه نخواهیم این مدل از معرفی محصولات بسیار عمومی بوده و به هیچ وجه هدفمند نیستند!

اما نکته اینجاست که شما برای همه آن 100 درصد که شاید فقط 2 یا 3 درصد آن‌ها به مشتری شما تبدیل شوند باید هزینه تبلیغات را پرداخت کنید. ولی در بحث بازاریابی SEM شما فقط در ازای تبلیغاتی که روی آن‌ها کلیک شود هزینه پرداخت می‌کنید. این یعنی ممکن است هزاران نفر نام برند یا تبلیغ شما را در گوگل ببینند اما روی آن کلیک نکنند. در این صورت شما کوچک‌ترین هزینه‌ای برای این تبلیغ (البته در صورتی که پکیج‌های PPC را انتخاب کرده باشید) پرداخت نمی‌کنید و فقط به ازای کلیک‌های کاربران پول خرج خواهید کرد. در ضمن این را هم فراموش نکنید آن کسی که روی تبلیغ شما کلیک می‌کند یک کاربر "هدفمند" می‌باشد که در حالت پیش‌فرض 50% احتمال تبدیل شدن به مشتری را دارد.
فرق تبلیغات هوشمند در بازاریابی SEM با بازاریابی‌های سنتی در این است که در تبلیغات سنتی، این شما هستید که باید به آب و آتش بزنید تا نظر مخاطبین را به برند، محصول یا سرویس خود جلب کنید اما در بازاریابی با موتورهای جستجو و تبلیغات هوشمند PPC این کاربران هستند که با جستجوی چیزی که به دنبالش می‌باشند به تبلیغ شما می‌رسند!

7. SEM به شما مزیت رقابتی می‌دهد
شاید این مسئله که بتوان خیلی راحت با سفارش تبلیغات PPC از دیگر سایت‌های رقیب و فعال در حوزه کاری شما پیشی گرفت، در حالت عادی کمی عجیب به نظر برسد اما این مسئله واقعیت دارد. ما قبلاً هم گفتیم که کسب پیروزی واقعی و ماندگار در این زمینه ایجاد یک تعادل بین SEO و SEM است. اینجا دو نکته وجود دارد. اول اینکه فرآیندهای سئو به خاطر تخصصی بودن توسط همه به خوبی اجرا نمی‌شوند. همین مسئله راه را برای پیشرفت شما و سبقت گرفتن از رقبا هموار می‌کند. شما می‌توانید با تکنیک‌ها و استراتژی‌های وب‌مستری و سئو که مقالات متعددی از آن‌ها در مدیروب منتشر شده، به خوبی سایت خود را از دید موتورهای جستجو بهینه‌سازی کنید و موقعیت خیلی خوبی در نتایج جستجوها به دست بیاورید.

نکته دوم این است که تبلیغات PPC و کلاً مبحث بازاریابی با موتورهای جستجو که به صورت عمده به تبلیغات مربوط است، توسط اندکی از رقبای شما در حال استفاده است. مخصوصاً در ایران که دسترسی به این سرویس محدود است و راه ثبت سفارشات آن پیچیده است، باعث می‌شود تا خیلی از سرویس‌دهندگان یا فروشندگان اینترنتی قید این نوع بازاریابی را بزنند. خب خودتان فکرش را کنید که در این حالت اگر شما این کار را نکنید و از بازاریابی SEM استفاده کنید چه پیشرفتی خواهید داشت! حتی به وفور دیده شده که خیلی از تجارت‌ها به سراغ استفاده از این تبلیغات آمده‌اند اما به خاطر نداشتن استراتژی‌های مناسب، در بحث مقایسه و رقابت با دیگر سایت‌های تبلیغ دهنده عقب مانده‌اند.

بنابراین مجدداً تأکید می‌کنیم که قبل از ارسال سفارش تبلیغات، باید یک استراتژی کارآمد برای تبلیغ خود در نظر بگیرید. به معنای ساده‌تر باید گفت که متن تبلیغ شما باید کوتاه، مختصر و در عین حال حاوی اطلاعات کافی باشد. نکته دوم این است که این متن کوتاه باید به نوعی نگارش شود که کاربران را تشویق به کلیک روی آن کند. تکنیک‌های مختلفی برای این مورد وجود دارد. اما معمولاً همه این موارد تلفیقی از پیشنهادات ویژه (مثل تخفیف‌های محدود) در عنوان این تبلیغات هستند 

8. هزینه تبلیغات SEM به مقدار قابل توجهی کمتر از هزینه تبلیغات سنتی است
به جز نکات گفته شده در مورد ششم، هزینه کلی و تعرفه‌های تبلیغات کلیکی در بازاریابی با موتورهای جستجو نیز به مقدار چشم‌گیری نسبت به دیگر انواع تبلیغات قدیمی پائین‌تر است. این تبلیغات به خاطر هزینه‌های معقول، حتی برای کوچک‌ترین کسب‌وکارهای نوپا نیز قابل استفاده هستند. حتی خیلی از افراد به خاطر قیمت‌های مناسب این نوع بازاریابی، از این تبلیغات به منظور آزمون و خطا برای آگاهی از بازخوردهای مخاطبین نسبت به سرویس یا محصولاتشان استفاده می‌کنند! روشی کم‌هزینه اما بسیار کاربردی که در زمانی کوتاه اطلاعات خیلی زیادی به تجارت‌ها می‌دهد.

همچنین مقدار تبلیغات نیز بسته به نیاز و بودجه شما قابل تغییر است. در خیلی از تبلیغات سنتی پکیج‌ها در حالت عادی فقط به صورت هفتگی یا ماهیانه هستند. معمولاً شما نمی‌توانید یک سقف کوتاه در این نوع تبلیغات قدیمی برای خودتان تعیین کنید. کاری که در PPC به راحتی قابل انجام است! نکته بسیار جالب دیگر این است که ممکن است تبلیغ شما آنقدر کارساز و هدفمند باشد که تنها در چند ساعت یا چند روز به مقدار دلخواه و یا حتی بیشتر مشتری دست پیدا کنید! در این حالت شاید دیگر تا مدت‌ها نیازی به تبلیغ برای جذب مشتری جدید نباشد. می‌توانید خیلی راحت تبلیغ خودتان را کنسل کنید و از هدررفت پول جلوگیری کنید. این قابلیت در پکیج‌های تبلیغاتی سنتی وجود ندارد!

9. ابزارهای مدیریتی بازاریابی موتورهای جستجو شگفت‌انگیز هستند
برخلاف نسل قدیمی و سنتی تبلیغات که شما یک تبلیغ در تلویزیون یا بیلبوردهای شهری یا دیگر منابع مشابه منتشر می‌کنید و نمی‌توانید هیچ اطلاعی از مقدار بازخورد کاربران داشته باشید، در بازاریابی SEM به یمن وجود ابزارهای فوق‌العاده کاربردی مثل AdWords شما نه تنها می‌توانید اطلاعات دقیقی از بازخوردهای کاربران از تبلیغ خودتان به دست بیاورید، بلکه می‌توانید تبلیغ خود را به صورت لحظه‌ای مدیریت کنید و کم و کاستی‌های آن را پیدا کنید.

با این روش و با دیدن اطلاعات و آمار و ارقام لحظه‌ای از بازخوردهای کاربران، خیلی راحت متوجه می‌شوید که تبلیغ شما به اندازه کافی هدفمند و جذاب است یا خیر. گوگل امکانات زیادی در سرویس تبلیغاتی خود برای وب‌مسترها قرار داده است. دسترسی به امکان حذف تبلیغ قابلیتی است که در تبلیغات نسل قدیمی وجود ندارد. اما در PPC می‌توانید هر لحظه که دوست داشتید تبلیغ خود را حذف، تمدید یا مدیریت کنید.

10. بازاریابی SEM به فروشگاه‌های محلی نیز کمک می‌کند
طبق آمار معتبری که از سوی منابع مختلف منتشر شده، بیشتر از 70% از مشتریانی که به دنبال یک فروشگاه خاص در نزدیکی محل زندگی‌شان بودند از طریق جستجو در موتورهای جستجو به آن‌ها دسترسی پیدا کردند. درواقع این نیز یکی دیگر از ترفندهای این بازاریابی برای فروشگاه‌های غیراینترنتی است. این فروشگاه‌ها با ایجاد یک سایت ساده اما کاربردی و سفارش تبلیغات کلیکی، کاربرانی را هدف قرار می‌دهند که در شعاع 5 الی 10 کیلومتری محل فروشگاه مستقر هستند. از این طریق آن‌ها محصولات خود را برای مشتریان نزدیک معرفی می‌کنند و از جایی که هنوز هم تعداد خیلی زیادی مشتری علاقه خاصی به خرید حضوری دارند، این روش تعامل بسیار خوبی خواهد بود.

برترین استراتژی‌های بازاریابی SEM
بازاریابی با موتورهای جستجو صرفاً به سفارش تبلیغات PPC خلاصه نمی‌شود. شما می‌بایست قبل از هرچیز استراتژی لازم برای این کار را اتخاذ کنید. در ادامه مهم‌ترین این تکنیک‌ها و استراتژی‌ها را بازگو می‌کنیم:

- یک بودجه در نظر بگیرید
مسلماً شروع و توسعه یک کار بدون بودجه بی‌معنی است. بودجه شما هرچقدر هم که محدود باشد باید برای راه‌اندازی کمپین‌ها کافی باشد. این بودجه باید برای بخش‌های مختلف زیر در نظر گرفته شود:

تولید و بازاریابی محتوا
ساخت و توسعه به اندازه صفحات فرود (Landing Pages)
تحقیق کلمات کلیدی، تحقیق رقبا و شرایط بازار
ابزارهای آنالیز و بررسی رایگان و پولی مثل Google Analytics
ابزارهای مدیریتی حرفه ای مثل Google Webmaster Tools
تبلیغات کلیکی PPC یا CPC
 

- اهداف خود را تعیین کنید
تعیین اهداف مهم‌ترین و درواقع حیاتی‌ترین قدم برای شروع یک حرکت تجاری است. نه فقط برای این بازاریابی، بلکه در هر نوع بازاریابی مشابه دیگر نیز شما باید ابتدا هدف خود را مشخص کنید. هدف شما می‌تواند افزایش فروش، افزایش شهرت برند و یا حتی جذب بازدید بیشتر و تبدیل شدن به یک منبع پرمخاطب باشد. بعد از اینکه هدف خودتان را تعیین کردید می‌توانید برای ارزیابی آن از ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیک و یا گوگل وب‌مسترتولز استفاده کنید.

- مخاطبین هدفمند خود را شناسایی کنید
پیش‌تر نیز گفتیم که بازاریابی موتورهای جستجو قابلیتی عالی برای معرفی شما به مخاطبین هدفمند است. شما باید ابتدا تعیین کنید که محصولات یا خدمات شما برای چه شخص یا اشخاصی کاربرد دارد و سپس برای ترغیب و جذب این دسته از کاربران مستعد تبدیل شدن به مشتری تلاش کنید. برای این کار باید به هر شکلی که می‌توانید سعی کنید متوجه شوید که مشتریان به دنبال چه چیزی هستند و چه اولویت‌هایی دارند؟ سپس تبلیغات خودتان را حول محور این مسائل نگارش کنید.

یکی از روش‌های کسب اطلاعات مفید در این زمینه، رفتارشناسی مشتریان فعلی است. برای اینکه رفتارها، دغدغه‌ها، علایق و خواسته‌های آن‌ها را متوجه شوید باید از دیگر انواع بازاریابی مثل بازاریابی با شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید و با ایجاد یک ارتباط مستقیم و تعاملات سازنده با آن‌ها، بستری کارآمد برای به دست آوردن اطلاعات گفته شده ایجاد کنید.

همچنین با استفاده از روش‌های مفیدی مثل نظرسنجی در مورد محصولات، ایجاد فرم دریافت انتقاد و پیشنهاد، ایجاد سیستم چت و پشتیبانی آنلاین و مسائلی از این قبیل نیز می‌توانید در سطح حرفه ای با مخاطبین خود ارتباط برقرار کرده و اطلاعات بسیار مناسبی را کسب کنید. در مبحث بازاریابی تکنیک و ابزاری خاص و متفاوت با عنوان "پرسونای مشتری یا Buyer Persona" نیز وجود دارد که به نوعی با یک شبیه‌سازی هوشمندانه به شما در شناخت بهتر مشتریان کمک زیادی می‌کند.

- روی کلمات کلیدی تمرکز کنید
اگر مبحث سئو و بهینه سازی موتورهای جستجو را یک انگشتر در نظر بگیریم، بدون شکل کلمات کلیدی حکم نگین روی آن را دارند. هیچوقت از تأثیر شگفت‌انگیز کلمه کلیدی غافل نشوید. باید روی این کلمات تحقیق کنید و عبارات و لغات کلیدی مرتبط به زمینه کاری خودتان را به خوبی بشناسید و سپس از آن‌ها در عناوین تبلیغاتی خود استفاده کنید.

برای اینکه بتوانید کلمه یا کلمات کلیدی مهم و کاربردی پیدا کنید می‌توانید هم به صورت دستی این کار را کنید و یا از سرویس‌ها و ابزارهایی که برای این منظور طراحی شده اند استفاده کنید. در حالت دستی باید طبق توضیحات قسمت قبلی سعی کنید چیزهایی که کاربران به دنبالش هستند را کشف کنید. مسلماً اولین قدم این است که بفهمید آن‌ها در موتورهای جستجو چه چیزی جستجو می‌‌کنند. این کار در حالت عادی کمی سخت است اما می‌توانید با آزمون و خطا و فعالیت روی چندین کلمه کلیدی مطالب و محتوای مرتبط به هرکدام را به صورت انفرادی بررسی کنید تا بازخورد هر کلمه کلیدی را از این طریق پیدا کنید.

راه دوم آسان‌تر و حرفه‌ای تر است اما نباید انتظار معجزه را از آن داشته باشید چون این روش درواقع پیشنهادات مفید و مرتبط در مورد زمینه کاری شماست. این راه استفاده از ابزارهای اینترنتی است. اگرچه ابزارهای زیادی برای این مورد در دسترس است اما مسلماً نسخه ارائه شده توسط کمپانی گوگل یعنی ابزار Google Keyword Planner از همه آن‌ها معتبرتر و بهتر است. البته دیگر ابزارهای جالب و مفید نیز وجود دارند که استفاده از آن‌ها در کنار Keyword Planner توصیه می‌شود. این ابزارها به شما کمک می‌کنند تا بهترین کلمات کلیدی مرتبط و ترند را انتخاب کنید.

حیاتی‌ترین نکته‌ای که باید به آن توجه کنید "مرتبط بودن" کلمه کلیدی شما با عنوان و محتوای صفحه سایت شما است. گوگل به کمک ربات‌های هوشمندی که دارد، کلمه کلیدی انتخابی‌تان را با عنوان و محتوای صفحه مقایسه می‌کند و در صورتی که ارتباطی بین این دو مورد نباشد، شما شامل جریمه‌های گوگل خواهید شد.

نتیجه‌گیری

موتورهای جستجو و در صدر همه آن‌ها Google چیزهایی هستند که موفقیت هر تجارت آنلاینی که یک وب‌سایت دارد و کسب‌وکار آن از طریق وب‌سایت در گردش است، به آن‌ها وابسته است. موتورهای جستجو در عین حالی که هدف اصلی‌شان رساندن کاربران به همان چیزی‌ست که به دنبالش هستند، با هزاران کسب‌وکار کوچک و درشت نیز همکاری متقابل دارند تا این اتفاق به بهترین شکل ممکن رخ دهد. اگر دقت کنید می‌بینید که نحوه فعالیت موتورهای جستجو به گونه‌ای است که هر سه طرف (کاربران و مشتریان، تجارت‌ها و وب‌مسترها و در نهایت موتورهای جستجو) از این بستر داغ و پرتلاطم درحال استفاده به بهترین شکل هستند. پتانسیل بسیار زیادی در موتورهای جستجو برای مشاغل مختلف وجود دارد. پس اگر شما هم می‌خواهید به صورت مؤثر در زمینه بازاریابی اینترنتی پیشرفت کنید حتماً بحث بازاریابی با موتورهای جستجو را مد نظر قرار دهید.

کسب و کار اینترنتی...
ما را در سایت کسب و کار اینترنتی دنبال می کنید

برچسب : بازاریابی موتورهای جستجو, SEM, نویسنده : bahar jazbmarketing بازدید : 238 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 19:11

برندسازی شخصی (پرسونال برندینگ) در تعریف ساده استفاده از نام و اعتبار یک شخص حقیقی (یا حقوقی) یا در مواردی محدودتر یک گروه در مقاصد تجاری و اقتصادی به عنوان یک برند می‌باشد. به عبارت دیگر، فرآیندهای پیشرفت یک کسب‌وکار به وسیله نام و اعتبار یک شخص که مدیر یا صاحب اصلی آن مجموعه است پرسونال برندینگ گفته می‌شود.
البته همانطور که اشاره شد، این برندسازی صرفاً به صورت انفرادی به کار برده نمی‌شود و ممکن است این اصطلاح به یک گروه یا حتی یک سازمان نیز اطلاق شود. اما در حالت عادی پرسونال برندینگ ایجاد، گسترش و مدیریت یک کسب‌وکار با نام یک شخص است.

هنوز هم بسیاری از افراد تفاوت بین برند و نام تجاری را به درستی نمی‌دانند. برند شما می‌تواند شامل نام تجاری باشد اما نام تجاری صرفاً به معنی یک برند نیست. درواقع به عبارت ساده‌تر باید گفت که برند مجموعه‌ای از اعتبارات یک شخص یا مجموعه در زمینه تجاری است و به نوعی سمبل یک کسب‌وکار به حساب می‌آید. به عبارت دیگر، برند همان چیزیست که یک کسب‌وکار را به سطح حرفه‌ای رسانده و آن را از دیگر تجارت‌های مشابه متمایز می‌کند.

برند شما چیزیست که شما را منحصر به فرد می‌کند. برند ماهیت یک تجارت است. با توجه به این توضیحات باید اذعان داشت که هر کسب‌وکاری که یک نام تجاری دارد الزاماً به معنی دارا بودن یک برند نیست! شاید از بین ده کسب‌وکار فعال، فقط چند مورد آن‌ها برند داشته باشند.

حالا همین شرایط را در حالتی تصور کنید که آن اعتبارات از سوی یک شخص خاص نشأت گرفته باشد. این فرآیند همراه با تأثیرگذاری چندبرابری و افزایش شهرت آن برند صورت می‌گیرد. در این حالت، پرسونال برندینگ صورت گرفته است و همین روش از تکنیک‌های خاص بازاریابی است که صدها کارآفرین برتر در سراسر دنیا از آن برای توسعه برند انحصاری خود استفاده کرده‌اند.

تاریخچه پرسونال برندینگ
برای اولین بار مبحث پرسونال برندینگ در کتاب "بی‌اندیشید و ثروتمند شوید" نوشته نویسنده معروف آمریکایی آقای Napoleon Hill در سال 1937 میلادی به میان آورده شد. ایده این مبحث سال ها بعد در کتاب دیگری به نام Positioning: The Battle for Your Mind توسط Ai Ries و Jack Trout مورد بررسی قرار گرفت. در بخشی از این کتاب گفته شده که ما می‌توانیم با کمک استراتژی‌های تثبیت موقعیت تجاری، کسب‌وکارمان را رونق دهیم. دقیقاً منظور از این استراتژی، کار روی پرسونال برندینگ است.

اما اولین بار در سال 1997 بود که واژه "برندسازی شخصی" توسط آقای تام پیترز در مقاله‌ای به نام "برند خودتان باشید" به کار برده شد. در این مقاله به نکات خاصی از این مبحث اشاره شد و زوایای جدیدی از بازاریابی مدرن معرفی شد. به عقیده کارشناسان در این زمینه، برندسازی شخصی ارتباط بسیار تنگاتنگی با بازاریابی اینترنتی دارد. درواقع باید اینطور گفت که به یمن وجود اینترنت و بازاریابی‌های آنلاین، نرخ پیشرفت و توسعه پرسونال برندینگ نیز به مقدار چشم گیری افزایش یافت.

آقای پیترز در مقاله خود می‌گوید:

"مهم نیست شما در چه زمینه‌ای فعالیت می‌کنید و یا در چه مکانی زندگی می‌کنید. همه ما انسان‌ها مدیرعامل برند شخصی خودمان هستیم و این یعنی ما باید روی توانایی‌ها، استعدادها و اعتبار شخصی‌مان کار کرده و با کمک آن‌ها به تجارت بپردازیم. ارزش اعتبار شما نه تنها از ارزش یک سرویس یا محصول کمتر نیست، بلکه به نوبه خود بسیار با ارزش‌تر نیز است."

رویکردها و پایه و اساس پرسونال برندینگ
قبل از هرچیز باید دیدگاه اولیه خودمان راجع به این مبحث را بروزرسانی کنیم و مفاهیم این نوع بازاریابی را درک کنیم. در ادامه شما را با ویژگی‌های اصلی Personal Branding آشنا کرده و به شما خصوصیت‌های مورد نیاز برای درک صحیح برندسازی شخصی را بازگو می‌کنیم.

1. ترویج و توسعه یک پلتفرم اختصاصی
پیاده‌سازی پرسونال برندینگ به گونه‌ای است که نیاز به یک پلتفرم مخصوص و منحصر به‌فرد دارد. درواقع این پلتفرم ابزاری برای تبلیغ و نمایش برند شخصی شما به دیگران است. اینکه از چه ابزار یا سیستمی برای این کار استفاده شود به خود شما بستگی دارد. خیلی‌ها به سراغ طراحی و راه‌اندازی وب‌سایت می‌روند و بعضی دیگر به سراغ شبکه‌های اجتماعی می‌روند تا بتوانند تعامل سریع و راحت‌تری با مخاطبین و هوادارن داشته باشند.

2. تمرکز روی قابلیت‌ها و ارزش‌ها
درست مثل یک بازاریابی و راه‌اندازی یک تجارت معمولی، بازاریابی با برند شخصی نیز با پیدا کردن قابلیت‌ها و توانایی‌های شخصی خود شما شروع می‌شود. پس می‌توان گفت که نکته پیروزی‌بخش برای شما همان توانایی‌ها و ویژگی‌های مخصوص شماست. در مورد این فکر کنید که چه چیزی شما را از میلیون‌ها انسان مشابه دیگر متمایز کرده و ایده‌ای عالی و منحصر به فرد در شما به وجود آورده است. سپس همان ایده و ویژگی را مورد بررسی قرار داده و راه‌های توسعه و شکوفایی آنان را بررسی کنید.

3. تبدیل شدن به یک برند شخصی معتبر
بعد از اینکه قابلیت‌ها و توانایی‌های خود را پیدا کردید، در صدد کامل کردن و توسعه آن‌ها بر بیایید. تا می‌توانید چیزهای جدید یاد بگیرید و برای رشد و پیشرفت تلاش کنید. از هر راهی که می‌توانید اطلاعات جدید کسب کنید تا کم کم به یک منبع معتبر و یک برند قابل اطمینان تبدیل شوید. این اعتبار را می‌توان از طریق مقاله‌نویسی، تهیه ویدئو و پادکست، مطلب‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی و روش‌های مشابه به نمایش گذاشت. کاربران و مخاطبین عاشق این نوع نمایش‌ها هستند و همین مسئله از جمله مسائلی است که حس اطمینان و اعتماد کاربران را جلب می‌کند و آن‌ها را به شما و برندتان نزدیک می‌کند.

4. تعیین اولویت‌ها
پایه و اساس راه‌اندازی یک برند شخصی و یا هر نوع برند دیگر، تلاش برای حرکت و رسیدن به یک هدف تعیین شده است. در برندسازی شخصی هم این مسئله صدق می‌کند. مسلماً اهداف اصلی یک برند تجاری باید توسعه کسب‌وکار، فروش بیشتر و افزایش درآمد باشد. با این تعاریف می‌توان گفت که برندسازی شخصی به عبارت دیگر تلاش برای دستیابی به اهداف خاص و حتی بلندپروازانه است. فراموش نکنید که تعیین اولویت‌ها تصمیمات و اقدامات شما را تحت کنترل قرار می‌دهد.

5. خودتان باشید

جمله تأثیرگذار و مهم "خودتان باشید" بارها و بارها در منابع مختلف به کار برده شده و از نظر بسیاری از افراد صرفاً یک جمله انگیزشی کلیشه‌ای و تکراری است. شاید در بعضی شرایط به این صورت باشد اما اگر قرار باشد که جمله "خودتان باشید" در یک جا بیشترین اهمیت را داشته و بیشترین تأثیرگذاری را به همراه داشته باشد، آن جا برندسازی شخصی باشد! تمام پایه و اصول یک پرسونال برندینگ بر مبنای همین جمله شروع می‌شود پس آن را جدی بگیرید!

بهتر است بدانید که این مسئله دقیقاً یکی از دلایل اصلی موفقیت ده‌ها تجارت و در عین حال شکست خوردن ده‌ها تجارت دیگر است! به همین خاطر است که هویت شخصی در بحث پرسنال برندینگ مرز شکست و پیروزی شناخته می‌شود. خیلی از افراد فکر می‌کنند اگر با اغراق در بعضی چیزها و یا نمایش اطلاعات دروغین اقدام به تحت تأثیر قرار دادن مخاطبین کنند، در حال انجام دادن یک تکنیک درست و موفقیت‌آمیز هستند! به جز غیراخلاقی بودن این مسئله، حتی از لحاظ نتیجه و دستاورد نیز چنین اقداماتی با بن‌بست رو‌به‌رو می‌شوند.

با این حال اینکه بگوئیم خودتان باشید نباید بیش از حد ساده تلقی شود. در همین مورد هم تکنیک‌ها و نکات زیادی وجود دارند که بسیاری از آن‌ها در طول فعالیت شما برایتان تداعی شده و به تجارب دیگر شما افزوده می‌شوند. اما برای اینکه نقطه آغاز را به درستی شروع کنید می‌توانید از افراد و چهره‌های معروف و موفق در این زمینه الگوبرداری کنید. اما الگوبرداری را کپی‌برداری برداشت نکنید! پرسنال برندینگ از معدود بازاریابی‌هایی است که در نهایت با ویژگی‌ها و خصوصیت‌های انحصاری خود شما رشد می‌کند. پس سعی نکنید از دیگران تقلید کنید. فقط از روش‌های آن‌ها و پیروزی‌ها و شکست‌هایشان درس بگیرید.

در این مورد حقیقت این است که هرچه بیشتر تمرکز خود را روی "منحصر به فرد بودن" خودتان بگذارید، موفقیت بیشتری نیز کسب خواهید کرد. اما نباید اجازه دهید این تمرکز از حالت عادی خارج شده و به یک وسواس غیرقابل کنترل تبدیل شود.

بعد از اینکه راجع به دیگر افراد تحقیقات کافی به عمل آوردید، وقت آن می‌رسد تا به سراغ طراحی یک پرسونای (Persona) شخصی بروید. پرسونای برند شخصی شما می‌تواند در کسب اطلاعات مناسب و بروز و همچنین درک بهتر بازار و پیدا کردن روش‌های کارآمد برای بازاریابی به شما کمک کند. اگر با این مبحث آشنا نیستید، پیشنهاد می‌کنیم مقاله تخصصی مدیروب در این رابطه را مطالعه کنید.

در همین راستا، سه اصل مهم و اساسی وجود دارد که قبل از راه‌اندازی پرسونای خود بهتر است آن‌ها را در نظر داشته باشید :
هویت خودتان را مشخص کنید

هویت و اطلاعات شخصی شما اولین قدم برای ایجاد ارتباط صحیح با مشتریان در بازاریابی با Personal Branding است. دخیل کردن احساسات کاربران و مشتریان در یک کسب‌وکار نتیجه مؤثری در دستاوردهای آن دارد. به همین خاطر توصیه می‌شود تا از لحاظ احساسی یک رابطه مستحکم با مخاطبین برقرار کنید تا آن‌ها به شما حس خوبی داشته باشند.

اما قبل از اینکه بخواهید چیزی را برای مخاطبین خود به نمایش بگذارید، ابتدا باید خودتان شناخت کاملی از آن داشته باشید. پس با تفکر و تمرکز روی ویژگی‌های مثبت و کارآمد فردی خود، سعی کنید یک بازتاب جالب از هویت خودتان به نمایش بگذارید.

معمولاً ویژگی‌های خاص مثل شوخ‌طبعی، استایل خاص صحبت کردن و یا داشتن یک شخصیت کاریزماتیک مواردی هستند که می‌توانند در این مورد به شما کمک زیادی کنند. اما به یاد داشته باشید که زیاده‌روی نکنید و از تلاش بی‌مورد برای نشان دادن و اغراق کردن بعضی از خصوصیت‌ها بپرهیزید.

خودتان را معرفی کنید

در ادامه بحث قبلی، شما باید سؤالاتی که برای خیلی از مخاطبین پیش می‌آید را پاسخ دهید. یکی از مهم‌ترین این‌ها این است که شما واقعاً چه کسی هستید؟ هدف شما چیست و چه چیزی ارائه کرده‌اید که باعث شده تا افراد دیگر به سمت شما جذب شوند؟ این مسئله در طرح‌ریزی یک پرسونای قوی بسیار کاربرد داشته و حیاتی است.

اینکه بتوانید خودتان، ویژگی‌ها و زمینه کاری‌تان را به خوبی برای مخاطبین توصیف کنید، اولین قدم بزرگ برای شناخته شدن هرچه بهتر شما توسط دیگر اشخاص است و در ضمن، با این کار تعامل خیلی بهتری با مخاطبین برقرار کرده و می‌توانید دغدغه‌ها و نیازهای آن‌ها را خیلی بهتر از حالت معمولی درک کنید.

لازم به گفتن نیست که دقیقاً همان تجارت‌هایی موفق عمل کرده‌اند که شناخت دقیق و جامعی از نیازها و دغدغه‌های کاربران و مشتریان داشته‌اند. چه راهی از این ساده‌تر و مطمئن‌تر که با معرفی خودتان سعی در جذب مخاطبین کرده و اطلاعات باارزشی به دست بیاورید؟!

اعتبار و ارزش کاری خود را مشخص کنید

اگر خود شما برای برند و کارتان ارزش قائل نشوید، پس چه انتظاری دارید که دیگران این کار را انجام دهند؟ قبل از هر چیز با اعتماد به نفس بالا شروع به کار روی ارزش و اعتبار خود و برندتان کنید. تمرکز خود را روی این بگذارید که به ارائه محصولات یا سرویس‌هایی بپردازید که فقط توسط شما یا به صورت حرفه‌ای و انحصاری توسط شما ارائه می‌شود. از چه طریق و یا با کمک چه چیزی می‌توانید مردم را به سمت کسب‌وکار خود جذب کنید؟ چیزهایی که می‌دانید دیگر رقبا از آن بی‌بهره هستند.

چه چیزی شما را خاص و ویژه می‌کند؟ حتی اگر یک تازه‌کار باشید و کسب‌وکار خودتان را به تازگی راه‌اندازی کرده باشید هم باز ویژگی و قابلیتی خاص در شما نهفته است که هیچکس دیگر در دنیا آن را دارا نیست. آن ویژگی و قابلیت را پرورش دهید تا خیلی سریع و راحت‌تر از چیزی که فکرش را کنید به اعتبار برسید و به دنبال آن ارزش شخصی و برندتان را با سرعت زیادی افزایش دهید. اعتبار همان چیزی است که مردم به دنبالش هستند تا به مشتریان ثابت آن تبدیل شوند!

مزایای مهم پرسونال برندینگ

چرا بزرگترین و موفق‌ترین افراد مشغول در مبحث بازاریابی با برندسازی شخصی آنقدر این مورد را مهم می‌دانند؟ مزایای پیاده‌سازی پرسونال برندینگ در چیست؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت که Personal Branding به خاطر این مهم است که این بازاریابی یک نوع بازاریابی خاص است که همه افراد دخیل در آن، به نوعی از ویژگی‌ها و خصوصیت‌های آن سود می‌برند. به عبارت ساده‌تر می‌توان گفت که پرسنال برندینگ سبکی از کسب‌وکارهای مدرن است که در آن نه فقط خود کارآفرین بلکه کارمندان و حتی مشتریان آن نیز به مقدار قابل توجهی از آن بهره‌مند می‌شوند.

تعریف خیلی جالبی از پرسونال برندینگ توسط افراد فعال در این حوزه مطرح شده است که از دیدگاه دیگر کارشناسان این زمینه نیز تأیید شده است. در این تعریف آمده که "پرسونال برندینگ می‌تواند به این معنی باشد که شما تنها راه حل برای مشکلی هستید که مردم با آن کلنجار می‌روند و به همین خاطر آن‌ها به شما نیاز دارند."

این تعریف نشان می‌دهد که شما نه فقط یک انتخاب غیرقابل جایگزین هستید و از تمام کسب‌وکارهای مشابه دیگر بهتر هستید، بلکه شخص خود شما پاسخی برای سؤالات و مشکلات خاص مخاطبین است! به خاطر همین تعریف می‌توان گفت که این بازاریابی چقدر اهمیت دارد.

اجازه دهید این مسئله را با ذکر یک مثال واقعی به شما توضیح دهیم تا درک بهتری از این صحبت‌ها داشته باشید. طبق نظرسنجی بسیار جالب و مفیدی که از طرف وب‌سایت معتبر Nielsen صورت گرفته، فقط نزدیک به 33% از مصرف‌کنندگان (مشتری‌ها) به پیام و پیشنهادات یک برند معمولی اعتماد کرده‌اند، در حالی که چیزی بیشتر از 90% همین افراد، پیشنهادات یک شخص (برند شخصی) که آن را می‌شناسند معتبر تلقی کرده و به آن اعتماد کرده‌اند!

با همین مثال ساده بدیهی‌ست که یک برند معمولی در رقابت با یک برند شخصی شانس بسیار کمتری برای جلب توجه مخاطبین و تبدیل آن‌ها به مشتریان ثابت دارد. این مسئله حاکی از این است که مصرف‌کنندگان ارتباط بسیار راحت‌تر و قابل اطمینان‌تری با یک شخص مفرد (شخص حقیقی) برقرار می‌کنند تا یک برند و تجارت بزرگ.

از جایی که پایه و اساس برندسازی شخصی رابطه تنگاتنگی با برقراری ارتباط نزدیک با مشتریان دارد، شما می‌توانید یک پیوند مستحکم بین برند خود با مصرف‌کنندگان ایجاد کنید و از همین روش به افزایش واقعی و کاربردی شهرت برند خود بپردازید. رفتار مشتریان چیز نسبتاً پیچیده‌ای است اما اگر تکنیک‌های کارآمد در این زمینه را بشناسید و دغدغه‌های آن‌ها را شناسایی کنید می‌توانید بازخورد کم‌نظیری از ایجاد یک پل ارتباطی با آن‌ها کسب کنید.

در ادامه با جزئیات بیشتری و به صورت جداگانه مزایای عالی پرسنال برندینگ را به شما معرفی می‌کنیم. اگر به خوبی با مفهوم Personal Branding آشنا شوید و نکات گفته شده در این مقاله را مد نظر قرار دهید، این بازاریابی به راحتی موارد زیر را برای شما و کسب‌وکارتان به ارمغان خواهد آورد :

1. ایجاد اعتماد در کاربران
اگر با کمک این روش برندسازی ماجراهای فردی خودتان را درست مثل یک بازگویی خاطرات برای مخاطبین تعریف کنید و از پشت صحنه‌ها و اتفاقاتی که شما را به نقطه کنونی رسانده‌اند صحبت کنید، می‌توانید بیشتر از آنکه فکرش را بکنید زمینه و بستری مناسب برای جذب اعتماد کاربران فراهم کنید. اگر بتوانید در این موارد از مثال‌های قدیمی و واقعی نیز استفاده کنید تا صحبت‌های خودتان را با مدرک به مخاطبین نشان دهید، تأثیر بیشتری در این روند خواهید گذاشت.

از دیگر مباحثی که در این زمینه می‌توان به آن پرداخت علایق و یا چیزهایی هستند که شما را برای تلاش و رسیدن به موفقیت ترغیب و تشویق کرده‌اند. مردم عاشق این هستند که راز موفقیت افراد بزرگ را بدانند و شما می‌توانید این راز موفقیت سر به مهر را در قالب خاطره‌نویسی و روش‌های مشابه در اختیار آن‌ها قرار دهید تا با این کار اطلاعات با ارزش شخصی خود را در دسترس آن‌ها قرار داده باشید و به دنبال آن اعتماد آن‌ها را به خوبی جلب کنید. چرا که چنین کاری فقط نشان از حسن نیت شما دارد.

2. توسعه و افزایش اعتبار و ارزش
با جلب اعتماد مردم، راه برای توسعه و گسترش فعالیت‌های مؤثر برند شما هموار می‌شود. هرچه پرسونال برندینگ شما در وسعت بزرگتری صورت بگیرد، نرخ نزدیک شدن مردم نیز به شما بیشتر می‌شود. این نزدیک شدن شباهتی به موارد رایج ندارد و در این حالت مردم با احساسات و عواطف خودشان مستقیماً برای تعامل با شما و برند شما دست به کار می‌شوند.

احتمالاً لازم به ذکر نیست که اگر این کار را به درستی انجام دهید، به دنبال آن ارزش و اعتبار شما افزایش یافته و به یکی از متخصصین و مراجع اصلی در زمینه کاری خودتان تبدیل می‌شوید.

3. ایجاد تمایز
برندسازی شخصی چیزی‌ست که باعث می‌شود شما از رقبای هم‌رده و حتی بزرگتر متمایز باشید. این مورد همچنین سبب می‌شود که شما برای مصرف‌کنندگان دلپذیرتر از کسب‌وکارهای معمولی باشید. این تمایز به خاطر ویژگی‌های گفته شده حاصل می‌شود. اما کلاً باید اذعان داشت که استایل این نوع کسب‌وکار با ماهیت خواسته‌ها و دیدگاه‌های کاربران بسیار نزدیک‌تر است. به همین خاطر، پرسنال برندینگ مقام و منزلتی خاص برای مخاطبین دارد.

4. جذب فرصت‌های بیشتر
از جایی که در این نوع بازاریابی برند شما حسابی معتبر و با ارزش می‌شود، به دنبال آن افرادی که طرز تفکری شبیه به شما دارند نیز به شما و برندتان سوق داده می‌شوند. در حقیقت اهداف تعیین شده توسط شما به عنوان یک پرسنال برندر به یک شاخص برای افراد مشابه تبدیل می‌شود. همین مورد به کشف رابطه‌های جدید نه تنها روابط مربوط به مشتریان، بلکه روابط کاری و مشارکت‌های پرسود با دیگران منجر می‌شود.

به عبارت دیگر باید گفت که یک شخص فعال در حوزه پرسنال برندینگ فرصت‌های متعدد و متنوع زیادی برای ایجاد روابط کاربردی دارد و از جایی که اهداف خاص و شفافی در این نوع تجارت تعیین می‌شود، دیگر لازم نیست نگران پراکندگی ایده‌ها یا پیشنهادات نامربوط شوید. اگر فرصتی در این زمینه وجود داشته باشد، دقیقاً مرتبط با همان اهداف تعیین شده توسط شماست.

چند مثال از افراد موفق در Personal Branding

پرسنال برندینگ سه حالت کلی دارد. حالت اول کسانی هستند که در ابتدا شهرت خاصی نداشته و با تکنیک‌های بازاریابی از طریق پرسونال برندینگ به محبوبیت و شهرت رسیده‌اند. بعد از رسیدن به این شهرت، این افراد اقدام به پایه‌گذاری بخش‌های جدید و توسعه هرچه بیشتر کسب‌وکار خود کرده‌اند. افراد نخبه‌ای همچون Steve Jobs و یا Bill Gates دو مثال بارز در این زمینه هستند. بیل گیتز به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد حال حاضر دنیا شاید در مجموع موفق‌ترین کسی است که در زمینه پرسنال برندینگ فعالیت داشته است.

حتی حالا که دوران بازنشستگی این شخصیت بزرگ است، او در حال ترویج اطلاعات مهمی از تجارب شخصی خود در قالب مقالات و مطالب وبلاگ از منابع معتبر می‌کند و هنوز هم می‌توان حضور پررنگ و مؤثر بیل گیتز را در جای جای مایکروسافت حس کرد. از دیگر اشخاص مشهور در این حوزه که به همین شکل فعالیت خود را آغاز کرده و به مرحله بسیار بزرگی رسانده‌اند می‌توان به آقای Richard Branson بنیان‌گذار و مدیرعامل کمپانی Virgin Group اشاره کرد. او یک کارآفرین، نویسنده و محقق است که به شکل فوق العاده‌ای از پرسونال برندینگ در دنیای اینترنت استفاده کرد.

میشل اوباما (Michelle Obama) همسر رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا آقای باراک اوباما (Barack Obama) از کارآفرینان برتر و یکی از زنان موفق در زمینه Personal Marketing است. خانم میشل اوباما به خاطر فعالیت‌های صلح‌طلبانه و عام المنفعه خود به شهرت رسیده است و تا کنون با شرکت‌ها و کمپانی‌های بین‌المللی زیادی در این زمینه‌ها فعالیت کرده است. خانم اوباما امروزه به یکی از بزرگترین و معروف‌ترین فعالان حقوق بشر و برگذارکننده رویدادهای اجتماعی در سراسر جهان تبدیل شده است. او این محبوبیت و شهرت را مدیون پرسنال برندینگ است.

دونالد ترامپ نیز به عنوان یکی از ثروتمندترین تاجران دنیا در کنار شغل اصلی یعنی ریاست جمهوری، ده‌ها فعالیت اقتصادی فرعی نیز دارد. او مجموعه‌ای از فعالیت‌های مربوط به ساخت و ساز برج‌ها راه‌اندازی کرده و نام آن‌ها را برج‌های ترامپ (Trump Towers) گذاشته است. این نوع برندسازی شخصی یکی از کاربردی‌ترین انواع پرسنال برندینگ است که در آن افراد مشهور از نام یا نام خانوادگی شخصی خودشان برای عنوان برند یا محصولات استفاده می‌کنند.

اما حالت دوم به نوعی برعکس حالت اول است. در این حالت افراد معروف به ویژه سلبریتی‌ها یا ورزشکاران مطرح دنیا، از شهرت و نفوذپذیری خود در بین هواداران استفاده کرده و برای کمپانی‌های بزرگی به ابزار تبلیغاتی تبدیل می‌شوند. برای مثال فوتبالیست معروف Chris Ronaldo با حضور در تبلیغات تلویزیونی مثل تبلیغات شامپوهای مردانه کلیر به یکی از نمادهای این شرکت تبدیل شد.

اگرچه هزینه هنگفتی برای حضور رونالدو در این تبلیغات به او پرداخت شد، اما همین که این شخصیت با میلیون‌ها طرفدار یک محصول را تبلیغ کند برای فروش غیرقابل باور آن محصول کافیست! دیگر بازیکنان معروف فوتبال مثل لیونل مسی، نیمار و یا پیش از این‌ها، دیوید بکهام نیز در تبلیغات تلویزیونی زیادی حضور داشتند. البته این مورد بیشتر با اصطلاح اینفلوئنسر مارکتینگ شناخته می‌شود اما زمانی که این تبلیغات به حالت برندسازی درآمده و افراد بسیار مشهور در آن‌ها نقش داشته باشند، این فرآیند از حالت تبلیغات معمولی خارج شده و یک برندسازی شخصی صورت می‌گیرد.

اما حالت سوم که شبیه به حالت دوم است، به فعالیت‌های تجاری افراد مشهور برای منافع شخصی خودشان مربوط می‌شود. درواقع در این حالت، اشخاص معروف با استفاده از شهرت نام خود، اقدام به ساخت یک نام تجاری و برند منتسب به خودشان می‌کنند و اقدام به تولید و انتشار محصولات مختلف که غالباً در زمینه مد و فشن است می‌کنند.

طرفداران پر و پا قرص این افراد مشهور، حتی بدون اینکه به کیفیت آن محصول یا محصولات اهمیت دهند، صرفاً به خاطر اینکه آن محصول توسط شخصی عرضه شده است که آن‌ها طرفدارش هستند، آن را خریداری کرده و تبلیغ نیز می‌کنند! از بارزترین مثال‌ها در این زمینه می‌توان به برند عطر Killer Queen که صاحب امتیاز آن خواننده معروف هالیوودی Katy Perry است اشاره کرد.

Taylor Swift نیز با ساخت و توسعه برند انحصاری خود به نام Incredible Things و تولید و عرضه محصولات مد و فشن به این میدان رقابت آمده است. همچنین برند معروف Ivy Park که به تولید و انتشار لباس‌های خاص و لوکس معروف است، توسط خواننده آمریکایی Beyonce پایه‌گذاری شده است. در این زمینه صدها و هزاران مثال دیگر وجود دارد.

نکات و راهکارهای پیشنهادی برای Personal Branding

در ادامه چند نکته مهم و تکنیک کاربردی برای کسب موفقیت در پرسنال برندینگ به شما آموزش می‌دهیم تا با انجام آن‌ها کمپین موفقیت‌آمیزی راه‌اندازی کنید.

1. قبل از هرچیز به اندازه کافی تحقیق کنید

هر ابتکار عملی که در برندسازی صورت می‌گیرد با تحقیق و پژوهش آغاز می‌شود. اگر می‌خواهید شروع طوفانی داشته باشید قبل از هر کاری، نسبت به تحقیق در مورد زمینه‌های مورد نیاز اقدام کنید. شما باید بدانید دقیقاً که هستید و یا می‌خواهید به چه کسی تبدیل شوید و به چه جایگاهی برسید. هدف شما باید به درستی و با ثبات کامل تعیین شده باشد.

سعی کنید روی چند مورد دست نذارید و فقط تمرکز خود را روی یک مبحث قرار دهید. اگر پرسونال برندینگ را شروع کردید و با مشکل مواجه شدید نا امید نشده و به تلاش خود ادامه دهید. این موفقیت نیاز به قدم‌های پشت هم دارد. برای اینکه قدم‌های مستحکمی بردارید، باید با اطلاعات و دانش کافی در مورد زمینه کاری فعالیت داشته باشید. هرچه اطلاعات بیشتری کسب کنید، می‌توانید اهداف خودتان را بیشتر حمایت کنید و مراحل ساخت و توسعه برند شخصی خودتان را با قدرت بسیار بیشتری آغاز کنید.

2. در دسترس و قابل رؤیت باشید
ممکن نیست که فقط در پشت میز کاری خود در دفتر یا اتاق کارتان بنشینید و یک سری امور معمولی را انجام دهید و سپس در انتظار رسیدن به موفقیت در مبحث پرسونال برندینگ شوید! برای شناخته شدن در پرسنال برندینگ باید به صورت مدام دیده شده و خیلی فعال باشید. باید تا می‌توانید از طریق راه‌های مختلف مثل ویدئو، پادکست یا از طریق استوری یا لایوهای شبکه‌های اجتماعی به صورت مستقیم با مردم در ارتباط باشید و همیشه و هر لحظه در دسترس باشید! این در دسترس بودن حس اطمینان بسیار خوبی در مخاطبین شما ایجاد می‌کند.

شما حتی می‌توانید هر موقع که توانستید و در بازه‌های زمانی منظم، اقدام به برگذاری جلسات حضوری، کنفرانس‌های خبری، جلسات مشاره و روش‌های مشابه کنید تا بیش از پیش با مخاطبین در تعامل باشید. در این مورد توصیه می‌شود هم به صورت آنلاین و هم به صورت آفلاین (حضوری و غیرحضوری) اقدام به تعامل با مردم کنید تا به بهترین نتیجه ممکن برسید. در هر صورت فراموش نکنید که ویژگی اصلی پرسنال برندینگ قابل رؤیت بودن و در دسترس بودن شماست.

3. به یک متخصص تبدیل شوید
همه تجارت‌ها و کمپانی‌ها صرفاً به خاطر داشتن تخصص در زمینه‌ای خاص مورد توجه مشتریان قرار می‌گیرند. برند شما نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر می‌خواهید برند شما به صورت مستمر توسط مردم دنبال شده و مشتریان زیادی داشته باشد، باید محصول، سرویس یا چیزی ارائه دهید که یک آیتم تخصصی باشد. هرچه بیشتر در این زمینه بتوانید خودتان را ارتقاء دهید، شانس بیشتری برای جذب مشتری پیدا می‌کنید.

سعی کنید بروز باشید و از آخرین ترندها و اطلاعات روز آگاهی داشته باشید. شما به عنوان یک رهبر و گرداننده یک مجموعه، باید یک متخصص باشید تا بتوانید کارمندان متخصص هم تربیت کنید. می‌خواهید بدانید چه زمانی تلاش‌های شما در مبحث Personal Branding ثمربخش بوده است؟ زمانی که خود شما به یک منبع اطلاعاتی برای دیگر مردم در زمینه کاری خودتان تبدیل شوید. اگر با تمرکز و تلاش روی یک تخصص خاص وقت بگذارید، می‌توانید به متخصص آن مورد تبدیل شوید. در این حالت دیری نمی‌گذرد که از مکان‌های مختلف برای کسب اطلاعات خاص به سراغ شما بی‌آیند و کم کم شما به یک برند منحصر به فرد تبدیل شوید.

4. خود واقعی‌تان را به دیگران معرفی کنید
برخلاف دیدگاه اشتباه بسیاری از افراد که آن‌ها را به سمت ورشکستگی کشانده، اغراق و دروغ در نمایش چیزی که وجود ندارد خیلی زود شما و برندتان را تحت تأثیرات منفی قرار می‌دهد. فرقی نمی‌کند فعالیت شما در چه زمینه‌ای است و شما از چه طریقی با مخاطبین ارتباط برقرار می‌کنید. تحت هر شرایطی، از اغراق بپرهیزید و دقیقاً همان چیزی که هستید را به روش‌های ساده و بدون حاشیه در معرض نمایش قرار دهید.

این دیدگاه فعالیت را باید در تمامی کانال‌های ارتباطی خودتان به کار بگیرید. برای مثال اگر در وب‌سایت خودتان اقدام به آپلود و انتشار ویدئوها و پادکست‌های آموزشی می‌کنید، در اینستاگرام نیز باید لایو، استوری یا پست‌های مشابه بفرستید. فکر نکنید که باید در شبکه‌های اجتماعی حالت اجتماعی بگیرید و خشک و بی‌روح باشید!

اتفاقاً هرچه سعی کنید خالص باشید بازخورد بهتری دریافت می‌کنید. حتی می‌توانید مردم را در زندگی شخصی خود نیز شریک کنید و با به اشتراک‌گذاری لحظات خاص آن‌ها را تا حدی در زندگی شخصی و کاری خود شریک کنید. با این کار دیگر حس و حال یک مدیرعامل مستبد از بین رفته و شما به یکی از دوستان صمیمی مخاطبین تبدیل می‌شوید. دوستی که نه تنها از لحاظ کاری و تجاری، بلکه از لحاظ زندگی شخصی نیز بسیاری از افراد را تشویق به دنبال کردن از او می‌کنند.

منظور از زندگی شخصی اطلاعات محرمانه و شخصی نیست. منظور اشتراک‌گذاری کارهای مختلف و راهکارهای روزمره و کاربردی از زبانی ساده و دوستانه است. با این کار شما نشان می‌دهید که برخلاف خیلی از تجارت‌های دیگر، شما یک انسان هستید نه یک ربات! چنین نکته‌ای به شدت توسط افراد موفق در این حوزه توصیه می‌شود.

5. اقدام به ایجاد روابط مهم با دیگران کنید
با گسترش هرچه بیشتر فعالیت‌های شما در پرسنال برندینگ، لیست مخاطبین شما نیز افزایش می‌یابند. احتمال اینکه در بین این مخاطبین افراد کارآمدی وجود داشته باشند که بتوان با مشارکت با آن‌ها به سوددهی بیشتر رسید نیز بیشتر می‌شود. در این رابطه پیشنهاد می‌شود که یک پایگاه اطلاعاتی ایجاد کرده و مشخصات و راه‌های ارتباطی هر مخاطبی که ممکن است به هر نحوی در توسعه و پیشرفت شما مؤثر باشد را در آن پایگاه ذخیره کنید تا بعدها در صورت نیاز بتوانید خیلی راحت به این اطلاعات دست پیدا کنید. پیشنهاد حرفه‌ای در این زمینه، داشتن یک دیتابیس ساده است که در آن بتوان در یک بخش اطلاعات یک شخص یا گروه را درج کرد و در بخش دیگر راه‌های ارتباطی آن‌ها را نوشت. در کل توصیه می‌شود از فرصت‌های همکاری به هر شکلی استقبال کنید.

6. ثبات داشته باشید
ثبات داشتن یکی از لازمه‌های اصلی پیشرفت کردن در این بازاریابی است. مطمئن باشید چالش‌های زیادی در مسیر شما وجود دارند و برخی از آن‌ها ممکن است حسابی کار را برای شما خسته‌کننده و دشوار کنند. اما کلید موفقیت شما ثبات و ایستادگی در برابر این مشکلات است. سعی کنید خودتان را با تغییراتی که در طول مسیر پیش می‌آیند وفق دهید و از عقب‌نشینی خودداری کنید!

7. ارزش واقعی خودتان را بدانید
برای اینکه در Personal Branding به اوج موفقیت برسید، باید تا جایی که می‌توانید قدر خودتان و برندتان را بدانید. با این کار نه تنها اعتماد به نفس خودتان را افزایش می‌دهید، بلکه با درک ارزش واقعی خودتان می‌توانید جایگاه‌های بهتری در کسب‌وکارها داشته باشید. از هر قابلیت یا ویژگی که شما را در نگاه مخاطبین یا مشتریان خوشایند می‌سازد استقبال کنید و سعی کنید آن ویژگی را بسط دهید. دانستن ارزش همچنین باعث می‌شود تا شما برای پیشرفت کردن تشویق شوید. ارزش یک برند شخصی از راه‌های مختلفی ثابت می‌شود. بسته به شخصیت افراد، هر چیزی که حس خوبی به شما بدهد می‌تواند راهی مناسب برای دانستن ارزش واقعی شما باشد.

نتیجه‌گیری

پرسنال برندینگ مبحث خیلی ساده‌ای نیست و به همین خاطر کشف کردن بیشترین بخش‌های آن به عهده خود شما خواهد بود. بنابراین نمی‌توان گفت که برای این کار یک خط مشیء وجود دارد و شما باید آن را دنبال کنید. بحث پرسونال برندینگ با برندهای رایج متفاوت است و اینجا هرچیزی که به انسانیت مربوط شود اولویت دارد

کسب و کار اینترنتی...
ما را در سایت کسب و کار اینترنتی دنبال می کنید

برچسب : پرسونال برندینگ, برند شخصی در فضای وب , نویسنده : bahar jazbmarketing بازدید : 199 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 19:06